داستان سارای یکی از معروف ترین داستان های تراژدی گونه فرهنگ و ادب آذربایجان است که البته این داستان واقعیت دارد . مکانی که این حادثه در آن اتفاق افتاده حوالی رودخانه " آرپا چایی" در جلگه مغان است .
روایت های مختلفی از این داستان از گذشتگان نقل شده ولی بصورت خلاصه در معتبرترین روایت این است که "خان چوبان" چوپانی است که عاشق و دلداده ی دختری به اسم "سارای" می شود . سارای هم عاشقانه خان چوبان را دوست دارد و این دو با هم نامزد می کنند . اما پس از مدتی خان بزرگ منطقه (بزرگترین مقام آن منطقه) پدر سارای ( سارای = ساری :زرد ، آی : ماه ، بدان جهت به سارای ماه زرد می گفتند که موهایش طلایی رنگ بوده است) را فرا میخواند و از او میخواهد که سارای را از نامزدی خان چوبان رها ساخته و او به عقد خان چوبان آید .
سارای ، آن دختر و معشوق با وفای ترک آذربایجانی ، پس از آن که از جریان مطلع می شود و می داند که نمی توانند در برابر خواسته خان بزرگ مقاومت کنند پس از وقوع حوادثی که در نهایت او را در آستانه ازدواج با خان بزرگ قرار داده بود ، خود را به دامان سیل می سپارد و رودخانه آرپا چایی او را با خود می برد و نهایت عشق و وفاداری اش را به خان چوبان ثابت می کند .
همین واقعه دردناک ، پیشرزمینه ای می شود برای سرودن شعرها و ساختن اهنگ و قطعات موسیقی و فیلم هایی در ارتباط با این جریان و به نوعی به بخشی از ادبیات تاریخی و فولکولور و فرهنگ آذربایجان تبدیل می شود . یکی از معروف ترین اشعار که سینه به سینه نقل شده و تا به الان به دست ما رسیده و از سراینده آن اطلاعی نیست شعر زیر است که زیباترین شعر هم می باشد و از روی آن اهنگ های بسیاری ساخته و پرداخته شده است :
گئدين دئيين خان چوبانا
گلمهسين بو ائل موغانا
گلسه باتار ناحق قانا
آپاردي سئللر ساراني
بير آلا گؤزلو بالاني
***
آرپا چايي درين اولماز
آخار سويو سرين اولماز
سارا کيمي گلين اولماز
آپاردي سئللر ساراني
بير آلا گؤزلو بالاني
***
آرپا چايي آشدي داشدي
سئل ساراني قاپدي قاچدي
هر گؤرهنين گؤزو ياشدي
آپاردي سئللر ساراني
بير آلا گؤزلو بالاني
***
قالي گتير اوتاق دوشه
سارا يئري قالدي بوشا
چوبان الين چيخدي بوشا
آپاردي سئللر ساراني
بير آلا گؤزلو بالاني
_____
ترجمه فارسي:
به خان چوبان بگویید که این ایل به مغان نیایند
که اگر بیاید به خون ناحق آلوده می شود
سیل سارا را با خود برد ، یک فرزند چشم شهلا را
*
رودخانه آرپا عمیق و آب روانش سرد نیست
همچون سارا عروسی نیست و سیل سارا را برد ، آن فرزند چشم شهلا را
*
رودخانه آرپا پر از آب و سر ریز شد و سارای را دزدید و فرار کرد
و هر کسی که دید چشمانش پر از اشک شد و سیل سارا را برد ، آن فرزند چشم شهلا را
*
قالی بیاور و در اتاق پهن کن که جای سارای خالی مانده است
و دستان چوپان از دستان سارای خالی گشت و سیل سارا را با خود برد ، آن فرزند چشم شهلا را
__________
دانلود آهنگ آپاردی سللر سارانی :به زودی ...در صورت در نیاز اطلاع دهید...
تکم یک عروسک چوبی سنتی است ، واژه تکم Takam از دو بخش تکه و م تشکیل شده است.تکه در زبان ترکی به معنی بز نر قوی هیکل که همیشه در راس گله حرکت میکند و گله را به چراگاه و محلهای معین هدایت میکند (م) ضمیر ملکی دوم شخص مفرد است و تکم در واقع به معنی (بز نرمن) است.
به کسی که تکم را میرقصاند (تکم چی) میگویند که اشعار مخصوص تکم را با آهنگی خاص میخواند. اشعار تکم در چند آهنگ که خاص تکم بوده خوانده میشود.
"سیزون بو تازه بایراموز مبارک" (عید نو شما مبارک باشد)
چند روز قبل نانوایی در اعتراض به ندادن سهمیه آرد برای پخت نان و پس از اعتراض های بسیار فراوان و پیگیری های به عمل آمده از طریق استانداری ، زمانی که برای دریافت سهمیه آرد به اداره مربوطه مراجعه و موفق به دریافت سهمیه آرد خود به دلیل بدهی قبلی نشد تصمیم به خودسوزی خود مقابل اداره صنعت ، معدن و تجارت شهر اردبیل گرفت .
به شخصه کار وی را تایید نمی کنم و هیچ کسی هم نمی کند از هر لحاظی که بررسی کنیم کار درستی نبوده اما شاید بهتر است از این زاویه نگاه کنیم که در اداره و پیچ و خم اداری و سرعت گیرهای ادارات شهر و در زیر فشار اقتصادی که وی داشته ، شرایط به حدی برایش سخت شده که وی دیگر صبر و طاقت خود را از دست داده و دست به این اقدام زده است و با سوختگی 60% و پس از انتقال به بیمارستان سوختگی تبریز جان باخت .
شاید ، شاید که نه ؛ صد البته مرگ وی باید تلنگری و زنگ هشداری باشد برای حوادث مشابه بعدی ، برای مسئولین شهر و استان و کشور . مرد سرپرست خانواری که با این کار دستش از دنیا کوتاه شد به خاطر مسئله ای کوچک ، ولی چگونه می شود که در شرایط فعلی کشور اختلاس های چندهزار میلیاردی نه یکبار بلکه چندین و چند بار اتفاق می افتد و فرارهای مالیاتی شرکت و کارخانه های بزرگ که مبالغ بسیار هنگفتی می شود ولی برای یک نانوایی که قصد داشت با گرفتن سهمیه آرد ، کسب در آمد کرده و بدهی های خود را تصویه کند و از شر پرداخت اقساط و بدهی به بانک های سر تا سر ربا ی جامعه بانکی اسلامی ایرانی بدون ربا رهایی یابد ولی چنین سخت گیری هایی بس ناجوانمردانه به عمل می آید در حالی که اگر کمی ریزبینانه در همان اداره نگاه کنیم و کمی محاسباتمان را زیر و رو کنیم شاید موارد بسیار بدتری مشاهده کنیم !
مسئولین شهر و استان و نمایندگان (مثل همیشه با لیاقت) در خواب زمستانی و در لاک لاکپشتی خود فرو رفته اند و از وضعیت در نظر آرام و مطلوبشان در پشت پنجره های اتاق ریاستشان لذت می برند و متوجه عمق فاجعه ای که بر اقشار مختلف مردم وارد می شود نیستند . فقط کافی است کمی قدم در خیابان های شهر بگذارید و با مردم باشید . من قاضی نیستم و قاضی شخص دیگری است ولی اگر توان خدمت و انجام وظیفه ندارید ماندن شما خیانت است و شما احتمالا مقصر این اتفاق و اتفاقات مشابه .
آیا مسئولان شهری و استانی و کشوری از این حادثه و مشابه آن احساس گناه و شرم می کنند و خجالت می کشند یا نه ؟ اصلا جای خجالت نیست و مقصر خود مردم اند ؟ آیا از خجالت آب نمی شوید ؟
هر چه قدر که گوش کنی ، باز هم دلت با هر بار شنیدن ، می لرزد ، روانه می شود به سوی زینب و ابوالفضل . هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند . راست گفته اند .
زینب زینب را که همه می شناسند و گوش داده اند . شاید ابوالفضل کمی ناشناخته تر باشد ، هر چند که همه ترک زبان های آذربایجانی آن را شنیده اند . نوحه ای که مرحوم سلیم و تمدن به خوبی شعر سید تقی سیفی اردبیلی را نوحه سرایی کرده اند و شاهکاری شده است تاریخی و یادگار در دل تاریخ و ابوالفضل.
اکنون بعد از درگذشت سلطان الذاکرین مرحوم استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی ابعاد پنهان زندگی وی از زبان نزدیکان و دوستانش بیان شده که شنیدنی است.
غلامحسین نجار:به نظرم بعد از این مداحی چون سلیم، زاده نشود
استاد غلامحسین نجار باشی از مداحان پیشکسوت اردبیل درباره مرحوم استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی می گوید: سلیم از هر نظر الگو و دارای شخصیت بزرگ منشی بود.
در طول رفاقت و در مجالسی که باهم بودیم، ندیدم مداحی را هر چند تازه وارد و تازه پا را خرد یا پس بزند بلکه همیشه تشویق می کرد و نسبت به من همیشه لطف داشت.
بعید می دانم که دیگر صوت حزینی همچون نوای استاد بشنویم. به نظرم بعد از این مداحی چون سلیم، زاده نشود.
بهروز سرباز: امروز مداحان آذربایجان یتیم شدند
*حاج بهروز سرباز از دیگر خادمان و ذاکران اهل بیت(ع) این استان می گوید: وقتی در گذشت مرحوم استاد سلیم مؤذن زاده را شنیدیم همه شوکه شدیم، احساس می کنم امروز مداحان آذربایجان یتیم شدند.
وی بمانند نامشان سلیم النفس، خوش قلب و خوش اخلاق بوده و همیشه نصیحت پدرانه داشتند.
حتی یکبار هم ندیدم غیبت کند یا پشت سرکسی حرفی بزند و با این که استاد و سلطان الذاکرین بود در مجالس اگر مداحی را روبرو می دید تعارف می کرد که به او در مرثیه خوانی کمک کند و این از تواضع و بزرگ منشی او بود.
شهروز علیزاده:صدایش معجزه می کرد
*حاج شهروز علیزاده از مداحان شهیر اردبیل نیر درباره خبر تأثر بار درگذشت استاد سلیم می گوید: اول اینکه دعا می کنیم خداوند روح بلند این خادم الحسین را به سیدالشهدا(س) ببخشاید و هم مونس اهل بیت(ع) قرار دهد.
تمام حرکت و سکنات وی از نشست و برخاست، دارای سجایای اخلاقی بود. عشق و ارادت قلبی به هم داشتیم و این محبت دو طرفه بود.از آنجا که مداح هستیم و کم و بیش به فنون و صوت شناخت دارم، صدای وی بمنزله معجزه بود.
بارزترین جنبه شخصیتی وی این بود که من هرگز در عمرم ندیدم پشت سر کسی غیبت یا عیب گویی و بدگویی کند و به کسی هم اجازه نمی داد نزد وی از کسی بدگویی و غیبت شود.
هرچند سلیم اصول و فروع دین و ایمان قلبی را به زبان نمی آورد اما با شناختی که از نزدیک داشتم در قلب خود سرشار از ایمان و پایبند به دین بود.
دو خاطره ای که از زنده یاد سلیم مؤذن زاده دارم و هرگز از ذهنم نمی رود برای یادگار بازگو می کنم: اول اینکه برای مجلس ترحیمی دعوت بودم که در اثنای مدیحه سرایی صدایم گرفت، نتوانستم ادامه دهم، استاد بلافاصله خود پشت تریبون قرار گرفت و مجلس را ادامه داد ولی به هیچ عنوان همانند گذشته و با شور و حال مرثیه نخواندند و مانند همیشه اوج نگرفتند! خواهش کردم و گفتم؛ حضرت استاد مانند سلیم مؤذن زاده بخوانید! در پاسخ گفت: من نمی توانم وقتی شما کسالت حنجره دارید خودم را اینجا مطرح کرده و یا در معرض تشویق قرار دهم!. بعد از ختم مجلس، مرا به منزل خود برد سه نوع نوشیدنی ترکیبی درست کرد اول خودش نوشید(بابت اطمینان دهی به من) بعد مقداری از آن نوشیدنی به من داد و صدایم باز شد.
خاطره بعدی اینکه در این ایام محرم امسال در مسجد جوادیه تهران باهم شب های عزاداری مرثیه سرایی کردیم.
شب عاشورا حال عجیبی داشت و طوری که من از انتخاب نوع شعر و مداحی وی متعجب شدم به عبارتی دیگر؛ وی دو بیت از مرحوم یحیوی درباره وداع امام حسین (ع) و پیراهن خونین خواند و در پایان مرثیه "خداحافظ ای آنام باجیم؛ یاوریم هواداریم" را خواند که به لحاظ اثرگذاری بسیار مورد استقبال عزادارن قرار گرفت، گویی آخرین محرم خود را می دانست.
جعفر ایمان نژاد: همیشه از ارباب بی کفن خواندند
*جعفر ایمان نژاد یکی دیگر از مداحان خطه مداح خیز پایتخت حسینیت اردبیل و از پیشکسوتان مداحان نیز درباره درگذشت استاد می گوید: همیشه از ارباب بی کفن خواندند و دعا می کنیم که مقبول ساحت سیدالشهدا(س) قرار گیرد.
ایام محرم سپری شده را در تهران بودند و چند روزی باهم بودیم و زمانی که دوستان دور وی حلقه زده بودند تا سلطان الذاکرین را به اردبیل بدرقه کنند، برگشت به سمت دوستان گفت: "این آخرین بارم بود که مداحی کردم! و بار دیگر نخواهید دید که من مداحی کنم! این آخرین دیدارمان است!". احدی از ما باور نمی کردیم و اکنون که درگذشت وی را شنیدیم آخرین جمله وی مدام در گوشمان می پیچد و حقیقتاً فراغ وی زجر آور است، افسوس می خوریم.
گفتنی است بیشتر مداحان و دوست داران مرحوم مؤذن زاده از جمله استاد مکارم و سایر مداحان در بازگشت از سفر زیارت کربلا هستند تا خود را به تشییع و تدفین مرحوم استاد مؤذن زاده برسانند.
قادر شاهی: سلیم صندوق الاسرار و قبورالاحرار بود
*استاد حاج قادر شاهی که عمر خود را وقف دستگاه ابا عبدلله الحسین(ع) کرده است در گفتگو با خبرنگار ما درباره شخصیت استاد مؤذن زاده می گوید: 70 سال با مرحوم همسایه و هم محل بودم حتی مدتی در حیات منزل ایشان زندگی کرده ام و از نزدیک در شئونات زندگی خاندان مؤذن زاده حضور داشته و تربیت شده ام، مادر مرحوم استاد مؤذن زاده بسیار در حق تربیت من مادری داشته اند.
درباره خصوصیات اخلاقی مرحوم استاد مؤذن زاده باید بگویم: موسیقی دانان و ریاضی دانان را واقعاً در حیرت گذاشته بود، مرصع خوانی زبده مرحوم یکی از بالهای پرواز وی بود اما با یک بال پرواز میسر نمی شود بنابراین بال دوم وی، هنر اخلاقی او بود، به عبارتی صفای باطن و هنر اخلاقی وی در کنار اجرای مرصع خوانی دو بال پرواز استاد بود.در طول حیات وی گفتم اکنون در ممات استاد هم می گویم؛ من هرگز ندیدم درباره کسی حرفی یا غیبتی کند ولو اینکه انسان های بزرگ احیاناً بدخواهان بزرگ و زیادی دارد اما حتی درباره این طیف اشخاص نیز لب به نظر و اعتراض نگشود زیرا کین را آفت دین می دانست.
یکی دیگر از خصوصیات بارز استاد سلیم مؤذن زاده که متاسفانه به آن پرداخته نشده است؛ رازداری وی بود، طوری که راز دلمان را به نزدیکترین بستگان نمی توانستیم بگوییم اما به استاد می گفتیم، مرشدی و یاری می کرد و ندیدم این رازها را از کسی به کسی یا نزد شخصی إفشا کند.
در تهران نیز کلید منزل وی دست دوستان بود و در خانه همیشه برای عاشقانش مفتوح بود و گاهاً به بهانه های خرید؛ پول خرید می داد و می رفت و باید گفت سلیم صندوق الاسرار و قبورالاحرار بود.
استاد شاهی از پیشکسوتان مداح اردبیلی که عمری با استاد بوده در پاسخ به اینکه ایا استاد در طول زندگانی خود از عنایت اهل بیت (ع) مطلبی افشا کرده است؟ پاسخ گفت: در یکی از استانها سلیم در مجلسی که به مناسبت مولا علی(ع) برگزار شده بود در شأن آنحضرت جملاتی با صوت اعجازی خواند که در آن مجلس تعدادی از زنان علاقمند به موسیقی کلاسیک به معنی امروز را قبول داشتند و لا غیر، اما حاضرین گفتند یکی از بانوان جوان بعد از مراسم با وضو نزد بقیه توبه کرده و اقرار می کند که من بعد عاشق علی(ع) و دین او خواهد بود.
خاطره ای دیگر از استاد اینکه شاعر و استاد با سابقه و نام آوازه آذربایجان "علمدار ماهر" به اردبیل آمده بود بعد از ختم مجلسی به منزل ما آمدند همه نشسته بودیم استاد "علمدار ماهر" از سلیم خواست چند بیتی بخواند، این درحالی است که استاد "علمدار ماهر" مسلط بر موسیقی و دستگاهها بخصوص "ماهور" است؛ مرحوم مؤذن زاده چنان در دستگاه ماهور افت و خیز و در ان واحد سیر کرد که خودم دیدم علمدار ماهر دو دستی محکم بر سرش زد و با اصطلاح بومی خود گفت: "نجه من لنت گوتورمدیم" یعنی وای بر من که ضبط نکردم و در طول عمرم چنین چیزی ندیدم و نشنیدم!.
و در پایان اینکه همیشه به نماز اول وقت مداومت داشت و گاهاً که تا پاسی از شب را تا دمدمه های نماز صبح بیدار می ماندیم و ترس قضا شدن نماز صبح را داشتیم اما با صدای نماز دلنشین استاد به نماز بر می خواستیم.
عارف محجوب: مرحوم مؤذن زاده عرش نشینی بود که در فرش زندگی کرد
*عارف محجوب از چهره های جوان و از شاگردان استاد مؤذن زاده که مسئولیت بسیج مداحان استان اردبیل را نیز بر عهده دارد می گوید: این ضایعه را باید به ساحت حضرت ولی عصر(عج) شیعیان جهان و رهبری تسلیت گفت.
مرحوم مؤذن زاده عرش نشینی بود که در فرش زندگی کرد و عمر خود را وقف ساحت سیدالشهدا(ع) کرد و با حنجره طلایی و صوت ملکوتی خود در اذان، مرثیه و مجالس، زینت بخش دستگاه ابا عبدالله الحسین(ع) شد.
از بارزترین خصوصیات اخلاقی وی زندگی ساده و به دور از تجملات و دلباختگی به ساحت سالار شهیدان بود.
وی در اواخر عمر خود می گفت: عاشق فقط زینب (س) بود زیرا که عاشورا را دید و اربعین را درک کرد که من در ادامه این شعر را نقل کردم"أینیمدکی قرانی اولینجه چخاردمارام؛ بونان سورا همیشه محرمدی زینبه" و در کمال تعجب می بینیم که استاد نیز این عاشورا را درک کرد و در صبح روز بعد اربعین رو به قبله با وضو دار فانی را وداع گفت.
در مجموع مرحوم سلیم مؤذن زاده رهبری توصیف کرده اند و ما قطره ای از دریاییم که نمی توانیم دریا را وصف کنیم.
زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان
صبح امروز سلیم موذن زاده اردبیلی بر اثر کهولت سن در منزل خویش درگذشت و روحش آسمانی گشت. پدرش شیخ عبدالکریم ، اولین موذن رادیوی ایران بود و اذانش شهرت جهانی داشت . شادروان رحیم موذن زاده اردبیلی نیز که اذان بی مانند او در دستگاه بیات ترک در فهرست آثار معنوی ایران به ثبت رسید چند سال قبل براثر بیماری دعوت حق را لبیک گفت.
برای دانلود بیش از 50 نوحه ماندگار از سلیم ، لینک زیر را کلیک کنید تا به راحتی نوحه های او از جمله زینب زینب را دانلود کنید.
چندی پیش به صورت کامل اتفاقی توفیق زیارت با جناب شاهی اردبیلی ، شاعر پرآوازه و متشخص فراهم شد . بر همین اتفاق ، تصمیم گرفتم که شعری از این شاعر گرانقدر ترک زبان در اینجا بیاورم. .
ای جماعت بیر ملک گورکـم لی سیما گورموشم
درس آلین من ده ن کی من صورت ده معنا گورموشم
کیپریگ ایملن آچیمیشام بیر قاره زولفون حلقه سین
اوردا افلاطون گزه ن معنانی پیـــدا گورموشم
قانلی اشک ایلن یویوب پاک ائتمیشم بو گوزلری
باخمیشام زیبا اوزه جنات الاعلا گورموشم
کیم دئسه یوخ دان وار اولماز سویله ین ای بی خبر
من یوخو وار ائیله ین بیر چشم شهلا گورموشم
سورماین محشر سوزون علامه ده ن من ده ن سورون
من قیامت قالدیران بیر قد رعنا گورموشم
یئرده هوندور داغلاری حیران ائده ن بیر سرو قد
گوگ ده گون ده ن باج آلان بیر ماه سیما گورموشم
عارفه جان بخش ائده نده لطفی ای دل باخمیشام
عاشق این جانین آلان دا حسنی جانا گورموشم
کلمه کلمه لب لرین ده ن سوز آچان چاغلاردا من
شدده شدده گوهر ویاقوتی رسوا گورموشم
عشق اوخوایلان کیپریگ این نقش ائتمیشم جان لوحینه
غیب سرین نقش ده یا بیلمیشم یا گورموشم
اولماسا علم ایم ده دولغون تجربه ام وار (شاهیا)
باش دا کی آغ توک لریم سویله ر کی دنیا گورمیشم
در ادامه مطلب+کلیپ شعر خوانی شاهی اردبیلی در حضور رهبر انقلاب
رسم مدرسۀ تدین این بود که در اواخر خرداد یا اوایل تیرماه، همۀ شاگردان را در حیاط مدرسه جمع کرده کارنامه یا نتیجۀ امتحانات آنها را میدادند. در این مراسم غالبأ اولیاء دانش آموزان نیز شرکت مینمودند. آقای تدین در آنروز به شاگردان رتبۀ اول، دوم و سوم هر کلاس جایزۀ متناسبی به اسم پری میداد. آقای صفری نیز که رتبۀ سوم کلاس دوم شده بود یکعدد مداد مخصوص، که آنروزها با نقش عکس رضاشاه در روی لولۀ فلزی آن ببازار آمده بود، جایزه دریافت کرد.
در سالهای بعد که او شاگرد اول میشد آقای تدین کتابهای درسی سال بعد را بدو پری میداد. پری یا جایزه ای که آقای تدین پس از پایان امتحانات نهائی کلاس ششم ابتدائی به او داد گرانبهاتر بود زیرا او در امتحانات کتبی آن دوره، که با سؤالات واحد و در زمان واحد در تمام آذربایجان صورت گرفت، در بین همۀ شاگردان مدارس این ایالت حائز رتبۀ اول شده بود. این جایزه عبارت از یک دوره لغتنامۀ دوجلدی بنام "فرهنگ نوبهار" بود و به قیمت بیست تومان فروخته میشد.
کسان او چند روز بعد آنها را با کسر چند قران از قیمت اصلی به کتاب فروشی "خیر" در اردبیل فروختند و از بهای آن یک دست لباس رسمی دبیرستان، که از پارچه ای بنام کازرونی دوخته میشد، و کفش و کلاه برای وی خریداری کردند.
مطالعه کامل زندگی نامه مرحوم باباصفری در ادامه مطلب
در بین جمعیت، صدای مردی همه را متوجه خود ساخت همه به سوی صدا برگشتند مرد با صدای بلند میگفت «این پسر... این پسر... این پسر... پسر من نیست، پسر همه شماست، پسر اردبیل است» دو نفر زیر شانههای مرد را گرفته بودند و او که خمیده راه میرفت، باز گفت «خوش آمدید... خوش آمدید...» و اشک میریخت.
آن قدر ازدحام زیاد بود که فقط از دور صدای جوانی را شنیدم که میگفت «خواهرت...» و دیگر هق هق گریه امانش نداد از ذهن بیننده و شنونده میگذشت که این افراد پدر و برادرت هستند، اما نه! امروز همه یکی شده بودیم و تو ... پسر و برادر همه ما شده بودی.
در تشییع پیکرت، از کسی شنیدم که گفت «آن یکی هنوز پیکرش پیدا نشده و مشخص نیست که زنده است یا نه، اما هاشم هر دو دستش قطع شده بود» به کجا سفر کنم؟ کجای دنیا؟ وقتی از دست قطع شده میگویند، کجا را باید پیدا کرد؟ به کجا باید رفت؟ جز ... کربلا و یاد عباس (ع) و غیرت و شجاعت و ... .
چه خوش زینب (س) که مدافع حرمی چون تو دارد که مانند ابوالفضل (ع) ایستادی و دو دستت را تقدیم کرده و سپس جانت را فدا کردی.
امروز همه آمده بودند، ترسی ندارم بگویم اگر گشت ارشاد بود، به خیلیهایشان تذکر میداد، چه پسر و چه دختر! اما همان قطره اشکها کار خودش را کرد، چه جوانانی که با چشمان خیس به سلفی گرفتن، عکاسی و فیلمبرداری از تشییع پیکر تو مشغول بودند و حتی... بر سینه و سر میزدند.
سخن طولانی نکنم که همه یکی شده بود و یادت، مظلومیتت، شهادتت و غیرتت ما را از حال خود رها ساخته بود و فقط در کنار پیکرت گام برمیداشتیم و میگفتیم «چه افتخاری از این بالاتر که هم قدمت باشیم.»
چند بار شنیده بودی «مرد که گریه نمیکنه؟!» اما امروز صدای ضجه مردان از زنان هم بالاتر رفته بود، دلها آتش گرفته بود درست مانند دل زینب (س) باورت میشود؟
بگذار آسمان ببارد، هنوز صدای رعد و برق دیشب و بارش باران از ذهنم نگذشته، نگو آسمان زودتر از همه ما به بدرقهات آمده بود!
راستی همرزمانت، همانها که با تو در تیپ 37 حضور داشتند، با هم میخندید، شوخی میکردید، با اشرار میجنگیدید و...، امروز طاقت دوریات را نداشتند.
اردبیل که شهر ابوالفضل (ع) است تو را ابوالفضلوار تقدیم آسمانت کرد... .
هاشم جان اینک که دستانت به آسمان رسیده دستان ما را هم بگیر، بگذار ما هم از نزدیک لذت تماشای آفتاب را حس کنیم، بگذار ماه را لمس کنیم، بگذار بر روی ستارگان بنشینیم...، آه ... هنوز دارم زمینی فکر میکنم و تو آسمانی شدهای، باشد که وقتی دستانمان را گرفتی با هم به آسمان پر بزنیم.
بایاتی ها، ترانه های کوتاه جاری شده از درازای تاریخ هستند. این ترانه ها برای ابراز احساس در یک لحظه خوانده می شوند و همان لحظه برابر با یک عمر زندگی و حیات است. بایاتی ها شامل بایاتی های غربت، نغمه های جدایی، ترانه های مادرانه، سوگ سروده ها در مرگ پدر و مادر و صدای احساسات و درد دل هاست.
بایاتی از زمان تولد کودک، پا گرفتنش در لالایی ها و تعریف ها حضور دارد و این روال ادامه دارد تا زمان بزرگ شدن انسان و مراسمات محلی، عروسی ها و حتی زمان مرگ انسان نیز خوانده می شود. بایاتی در تمام عمر ما نغمه ای مؤثر است. این اشعار از دل تاریخ به دست ما رسیده و حاوی حرف های قابل تأملی است که مضامین عمیق فلسفی، اجتماعی، تاریخی، دینی، اخلاقی دارند. (1)
بایاتی(به ترکی آذربایجانی: Bayati) رایجترین فرم شعر فولکولوریک یا همان ادبیات شفاهیمردمان آذربایجانی است.از سرایندگان مشهور بایاتی میتوان به شاه اسماعیل صفوی که در شعر ختایی تخلص میکرد اشاره نمود. (2)
نمونه ای از بایاتی ها :
بو یول گئدیر خالخالا
یاندی باغریم خال- خالا
قورخورام گئدم قالام،
نازلی یاریم خال قالا.
ترجمه :این راه به خلخال می رود و دل من از جدایی می سوزد،ترس من از این است که بروم و یار نازنین من تنها بماند.
به مناسبت دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم ، شهید اکبر شهریاری
قاری و حافظ قرآن و مداح اهل بیت(ع) بود، به گفته برادر تواضع از بزرگترین خصوصیاتش بود، همواره اطرافیان را به قرائت قرآن توصیه میکرد. سال ۹۲ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نائل شد.
خوابی که خیلی زود تعبیر شد
یک روز پیش از شهادت یکی از دوستانش مجروح میشود و هنگامی که اکبر به بالای سرش میرود به اکبر میگوید: محمود بیضایی شهید شده و چند شب قبل از شهادت در خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است.
فردای آن روز اکبر هم در حرم مطهر حضرت زینب(ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
(عکس /فرزند شهید)
سیدمهدی ذبیحپور از دوستان شهید شهریاری است که درباره وی گفت: من و اکبر ار سال 74 با هم آشنا شدیم. از حدود سال 78 اکبر فعالیتهای قرآنی خوبی را در مسجد آغاز کرد. هر شب بعد از نماز مغرب و عشا جلسه قرآن برپا میکرد؛ اخلاص و اخلاق نیکوی وی زبانزد بود و همیشه در کارها به خدا توکل داشت، یک روز در مسجد محفلی برپا کرده بودیم و یکی از قاریان کشور برای حضور در این محفل دعوت شده بود، قاری برنامه دیر کرده بود و همه ما نگران بودیم، اکبر آمد و با آرامش گفت: «قل هو الله» بخوانید میهمانتان میآید و درست چند دقیقه بعد قاری برنامه رسید.
(فرزند شهید در آغوش سردار سلیمانی)
شهید شهریاری متولد 1 فروردین ماه 1363 بود و در تاریخ 1 بهمنماه 1392 به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرام گرفت.
این روزها نه تنها در شهر و استان بلکه دیگر در استان های دیگر هم خیلی ها او را می شناسند .
بعد از وفات مرحوم مروج به عنوان امام جمعه اردبیل و نماینده ولی فقیه برگزیده شد . خیلی زود با خدماتی که انجام داد و با سخنانی که بر خاسته از دل تک تک مردم شهر و استان بود مهر خویش را در دل های مردم شهر و استان جاری کرد .
سخنانش یک جانبه نیست . مطالعاتش بسیار گسترده و وسیع است . در هر زمینه .از مشکلات استان گرفته و تلاش گسترده اش برای رفع این مشکلات تا مطالعات مذهبی اش و آگاهی به مردم در این زمینه ها .
گهگاهی سخنانش که بیان حقیقت بود به مزاج برخی ها خوش نیامد و نخواهد آمد چون مانع شهرت و منفعت طلبی آنان می شد .
از خطبه هایش در نماز های جمعه که همه ی جوانان و پیرها را به سوی خودش جذب کرده و دیگر در نماز جمعه جای خالی باقی نمی ماند و فضای بیرون مصلی هم پر می شود.
از اقداماتش در ساخت و تکمیل مصلی اردبیل .
تا سخنان و روضه های روح نوازش در ایام محرم و شب های قدر . که خیل جمعیت را به طرزی شگرف به سوی خویش جذب می کند به گونه ای که خیابان های اطراف هم پر می شوند به گونه ای که دل هر کسی را می رباید .
آری .
به حقیقت که اگر دلسوز ترین مسئول سال های اخیر استان را جستجو کنیم بی شک اوست که بیشترین تلاش ها و زحمات را در این زمینه انجام داده است . هر چند تمامی این کارها بدون هیچ چشم داشتی بوده است .
ولی این سایر مسئولان استان بوده اند که از سایر اقدامات ناکرده خود ، دائم تبلیغ کرده اند و همچنان می کنند . شاید برای برگزیده شدن در انتخابات مجلس و شورای شهر و امثالهم . و فقط طرح هایشان در حد حرف روی زمین باقی مانده و می ماند . که تعدادشان هم از شمار خارج است .
عزاداری محرم امسال هم مثل سال های گذشته با شکوه برگزار گردید و مراسمی نیست که بود و نبود یک نفر خاص از شکوه و عظمت آن بکاهد اما حضور برخی شور و شعور خاصی و جلوه خاصی به این مراسم می دهد . . سید حسن عاملی . وقتی به مسجد میرزا علی اکبر مجتهد (آقا مسجدی) میرفتی جای خالی اش احساس می شد .
و مخصوصا جای روضه هایش ، که هر کسی را جذب خود می نمود .
ان شاءالله که به هر دلیلی که هم اکنون در شهرمان حضور ندارند دوباره به سلامت برگردند و شاهد حضور ارزشمندشان باشیم .
متولد : روستای کورعباسلو (كورابازلي). نیر . اردبیل
معروف ترین اشعار : شعرهای «آغلاما» ، «آچیل سحر» و «آیریلیق» جزو نخستین کارهای «فرهاد» بود که با آهنگهای «سلیمی» و اجرای زنده «وارتوش» (همسر سلیمی) از رادیو ایران پخش شد.
«علی سلیمی» که در آن زمان بهعنوان رهبر اکستر بزرگ آذربایجانی رادیو ایران مشغول کار بود، در سفری که «رشید بهبوداف» به تهران داشت این قطعات را برای اجرا به او پیشنهاد کرد و همدلی و همکاری فرهاد و سلیمی در صدای رشید، راوی ترانه «آیرلیق» شد.
او همچنین مجموعه ترانههای خود را در قالب کتابی با عنوان «آیریلیق» منتشر کرده است.
من ميثم فرجپور نيري هستم از مدرسه استعدادهاي درخشان شهيد بهشتي شهر اردبيل.
در مورد برنامه مطالعهي خود در تابستان پارسال براي دانشآموزاني كه امسال در مقطع پيش هستند، توضيح دهيد؟
من تابستان پارسال مدرسه مي رفتم. در مدرسه درسهاي پيش دانشگاهي تدريس ميشد. در منزل هم درسهاي پايه را ميخواندم.
چند ساعت را به درسهاي پيش يك و چند ساعت را به درسهاي سال سوم و چند ساعت را به درسهاي سال دوم اختصاص مي داديد؟
در تابستان پارسال اختصاصيهاي سال دوم و سال سوم را تمام كردم.
اختصاصيهاي پيش را نيز همراه مدرسه ميخواندم.
*كدام درس را به طور ويژه در تابستان پارسال خوانديد؟
ادبيات را موضوعي خواندم ( مانند آرايه، املاء و . . . )، عربي و دين و زندگي دوم را نيز به طور ويژه خواندم.
توصيه خاصي در مورد فصل تابستان هست؟
من تابستان پارسال با برنامه راهبردي كانون همراه نبودم، از مهرماه كه به برنامهي كانون پايبند شدم، نكاتي را در آن يافتم كه بي نظير بود.
به نظر من دانشآموزان هر چه زودتر به برنامه بپيوندند، نتيجه بهتري ميگيرند.
آيا پشتيبان ويژه داشتيد؟
بله پشتيبان ويژه من آقاي پوريا ياراحمدي رتبه 3 كشور سال 92 بودند.
منبع : کانون.
________________
رتبه سوم کنکور ریاض 94: تلاش و برنامهریزی هدفمند دلیل موفقیت بنده در کنکور بوده است
وحید بالازاده مرشت در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در ساری، اظهار داشت: بنده در چهارم فروردین 76 در روستای مرشت شهرستان خلخال از استان اردبیل متولد شده و از شهرستان بابلسر در کنکور سراسری شرکت کردم.
وی، توکل به خداوند متعال و حمایت و دلگرمی اعضای خانواده خود را رمز موفقیت در کسب رتبه تکرقمی آزمون سراسری گروه آزمایشی ریاضی فیزیک و فنی دانست و افزود: تعیین هدف و برنامهریزی و تلاش برای دستیابی به آن نیز از دیگر ارکان کسب موفقیت است.
بالازاده مرشت تصریح کرد: تلاش و پشتکار در چهار سال آخر تحصیلی پیش از حضور در کنکور سراسری بهتنهایی موجب کسب موفقیت در کنکور نمیشود و برای دستیابی به موفقیت باید از دوران کودکی و از مقاطع ابتدایی تلاش کرد.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین اهداف تحصیلیاش کسب رتبه تکرقمی در کنکور سراسری سال 94 بوده است، گفت: برنامهای که با تلاش و پشتکار همراه نباشد قطعاً با نتیجه دلخواه همراه نیست.
مرشت با اشاره به اینکه در طول دوران تحصیلی با ناامیدی روبهرو شده بود، خاطرنشان کرد: حمایت، تشویق، علاقه و دلگرمی خانواده سبب امیدواری بیشتر بنده به شرکت در کنکور سراسری بوده است.
رتبه سوم گروه علوم ریاضی کنکور سراسری با اشاره به اینکه بهطور میانگین بین 40 تا 45 ساعت در طول هفته برای کنکور سراسری مطالعه میکرد، افزود: خلاف نظر برخی از دوستان که ساعات شبانهروز را برای مطالعه اختصاص میدادند، من با مطالعه در شب مخالف بوده و مطالعات خود را طی هفته و هدفمند برنامهریزی میکردم.
وی خطاب به دوستان و داوطلبانی که قصد شرکت در کنکور سراسری سال آینده را دارند، توصیه کرد: هرگز دست از تلاش برندارند زیرا قرار نیست همه جوانان کشور از طریق کنکور سراسری به درجات عالیه مدیریتی برسند.
بالازاده مرشت تأکید کرد: اگر از طریق کنکور سراسری فرد به هدف خود نرسید نباید ناامید شود و باید برای موفقیتهای دیگر زندگی خود تلاش کند.
غفور جدي اردبيلي سومين فرزند از يك خانواده هشت نفره بود كه در سال ۱۳۲۴ در خانواده اي سرشناس در شهر اردبيل چشم به جهان گشود.
پدرش فردي زحمتكش و از بانيان برگزاري مراسم عزاداري ابا عبد الله الحسين بود. عفور پس از قبولي در آزمون ورودي، به دانشكده خلباني نيروي هوايي ارتش راه پيدا مي كند. پس از گذراندن دوره مقدماتي پرواز در اواخر سال 1348 براي طي دوره تكميلي به ايالات متحده فرستاده شده، هوشمندي، جسارت و دلاوري خاصي از خود به نمايش مي گذارد. پس از پايان امتحانات كه اعطاي وينگ خلباني به جدي را در پي داشت، از طرف نماينده نيروي هوايي ايالات متحده تماسي با خانواده شهيد برقرار مي شود مبني بر اينكه آمريكايي ها براي جذب ستوان دوم خلبان غفور جدي رضايت نيروي هوايي ايران را جلب كرده و فقط رضايت خانواده وي باقي مي ماند. پدر شهيد كه هم اكنون به رحمت خدا رفته فقط در يك جمله به نماينده آمريكايي ها مي گويد: من فرزندم را براي ميهنم پرورش داده ام!
تکمچیها پیکهای شادی آفرین نوروز هستند که در این ایام در خانهها را زده و بلافاصله با باز شدن در منازل با به حرکت در آوردن تکم اشعار خودساخته خود را با آواز و ضرب آهنگ تکم نجوا کرده و شادی را به خانههای مردم هدیه میکنند.
هنگامي كه برفها در سينه ساوالان آب شده و بصورت رودها در سرزمين پهناور آذربايجان جاري مي شود صداي تكم و تكم چي ها نيز در شهر و روستا مي پيچيد كه با زبان شيرين و آهنگين خود به مردم نويد آمدن بهار را مي دهند و خلق را براي پاك كردن كينه از دلها و گرد و غبار از خانه هايشان دعوت مي كنند ، تكم يك عروسك چوبي سنتي است . واژه تكم Takam از دو بخش "تكه" و "م" تشكيل شده است . تكه در زبان تركي به معني بز نر قوي هيكل كه هميشه در راس گله حركت مي كند و گله را به چراگاه و محلهاي معين هدايت مي كند "م" ضمير ملكي دوم شخص مفرد است و تكم در واقع به معني " بز نرمن " است .
به كسي كه تكم را مي رقصاند" تكم چي" مي گويند كه اشعار مخصوص تكم را با آهنگي خاص مي خواند . البته شايان ذكر است كه اشعار تكم در چند آهنگ كه خاص تكم بوده خوانده مي شود .
همزمان با برگزاری همایش بین المللی شیخ صفی الدین اردبیلی جد اعلای سلسله ی صفوی در تهران، سنگ نوشته مرتبط با گرایش مذهبی صفویان و سیادت آنها در دارالارشاد اردبیل شناسایی و بازخوانی شد.
به نقل از روابط عمومی دبیرخانه دائمی آیین نکوداشت شیخ العارفین سید صفی الدین اردبیلی، براساس نتیجه بررسی های علمی حسن یوسفی؛ باستان شناس دوره اسلامی و صفویه پژوه اردبیلی این سنگ نگاره با ابعاد 117 در 43 در 6 سانتیمتر از جنس رسوبی آهکی سبز تیره بوده و متن آن متشکل از 10 سطر می باشد.
در این پست تصاویری بی نظیر از استان اردبیل و جاذبه های طبیعی ناب و بکر آن می اورم . حدس میزنم که شما هم ندیده باشید. برای مشاهده ی همه ی تصاویر به صورت کامل و در سایز بزرگ و پاره ای توضیحات به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.
یاد معلم ادبیات اول راهنماییم هم بخیر که هم اکنون به یادم افتادند که همیشه بر لب داشت این بیت را:
جانیم منیم انیم منیم آذربایجانیم منیم
ساوالان عروس کوه های جهان -طاووس گلی شیروان دره سی - مشگین شهر
بی حاشیه ، مستقیم ، سر فرع مطلب(انتقادات از مسئولان اردبیل به ویژه اموزش و پرورش اردبیل)
مسئولین استانی به جای کمک به دانش اموزان برای بهبود وضعیت استان در کنکور سراسری کمر همت به پراکنده و کوچک کردن مدارس بسته اند که این امر تاثیر بسیار نامطلوبی بر فضای رقابتی میان دانش اموزان میگذارد و در واقع یک دانش اموز با فضای محدودی مواجه است و در حالی که دانش اموزی متوسط است تصور او اینست که بهترین دانش اموز ایران است. این امر موجب ایجاد اعتماد به نفسی کاذب در وی شد حال انکه نمی داند چه دانش اموزانی با چه سطحی در کشور از سال قبل برای کنکور تلاش می کنند و از همان سال ها جزو یکی از رتبه های برتر زیر صد محسوب میشوند.
شاید برای برخی حتی این مطلب عجیب باشد که مدارسی در سطح استان تهران وجود دارند که شهریه 2 ترم یا همان یکسال تحصیلی ان ها تا بیست و پنج میلیون تومان هم می باشد.
یک نکته فورا به والدین یا سرپرستان خود نگویید و متهم نکنید که چرا شما را در چنین مدارسی ثبت نام نکرده اند و در مدارس دولتی یا نیمه دولتی و رایگان ثبت نام کرده اند. بیان این سخن کم تر از ناسزا گویی به انان نیست.
هدفم تنها از بیان این ارقام اگاه سازی شما بود و نه چیز دیگر. این بود که شما باید تلاش بسیاری کنید تا به سطح این دانش اموزان و حتی بالاتر از انان برسید تا موفقیت و افتخار برای خود و خانواده و شهرتان کسب کنید.
البته در این شهر عجیب و غریب اگر موفقیتی کسب کنی نباید انتظار هیچ گونه تشویق و تمجید از سوی مسئولان استانی و ناحیه و مدارس داشته باشی.
بزرگترین کاری که احتمال دارد برای شما انجام دهند اهدای یک لوح تقدیر است. اصلا ناراخ=حت نشوید. اینجا یعنی اردبیل اینگونه است.
نمیخواهم بیش از این به سراغ مسائل حاشیه بروم.
میخواهم اصل مطلب را در این قسمت دریافت کنید و به دیگر قسمت ها توجهی نداشته باشید.بیان مطالب بالا صرفا جهت اگاه سازی شما و مسولان اردبیل از اقداماتشان بود.
این مطالب را در نظر داشته باشید:
اگر که امکانات مناسبی در اختیارتان است حداکثر بهره را ببرید. همچون معلمان خوب. مدرسه خوب.ازمون های مناسب اگر که از این امکانات بهره ای ندارید نارخت نشوید بارها این مطلب را در همین وبلاگ بیان کرده ام :مهم ترین عامل موفقیت شما خود شما هستید نه هیچ کس دیگر.
این را بدانید که افرادی از محروم ترین خانواده ها با مشکلات بسیار زیاد و از محروم ترین نقاط همین استان به موفقیت های بسیار چشمگیری دست ب=یافته اند.
خودتان همراه خودتان باشید و مهم تر از ان همراهی خداوند با شماست. خدا بهترین یاور شماست.
و در انتها :
به روزهایی که در بهترین دانشگاه های ایران و جهان تحصیل میکنید ، به روزی که جزو بهترین پزشکان ، مهندسان و حقوقدانان ایران و جهان هستید بیندیشید.
یادتان باشد که خوشبختی ها و سعادت های دنیا و اخرت در انتظار شما هستند . این به عهده ی خود شماست که به این انتظار ها پاسخ مثبت دهید یا نه؟
سران فتنه آزادند/ کروبی به آب درمانی های سرعین سر می زند!
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل، گفت: بر خلاف تصور عامیانه، سران فتنه فقط فعالیت رسانه ای ندارند، آنها آزادند.
به گزارش خبرنگار سبلانه، در راستای اجرای سلسله همایش های فصل جوانی با عنوان "آسمان آبی چشمانم" در دانشگاه محقق اردبیلی، دانشجویان و دانشگاهیان اردبیل پای صحبت ها و اندرزهای نماینده محترم ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل نشستند.
نماینده ولی فقیه در استان، در این همایش که دیروز با حضور گسترده دانشجویان در سالن خود سیانی دانشگاه محقق اردبیلی برگزار شد، گفت: اگر ملتی بتواند در نظام ارباب رعیتی، حاکمیت خود را حفظ کند شاهکار کرده است، در هیچ جای دنیا ملتی مثل ایران را سراغ نداریم که خود برای سرنوشت خودش تصمیم بگیرد.
وی با اشاره به مقاومت 33 ساله ملت ایران در برابر فشارهای دشمنان، گفت: در این مدت ملت ایران توانست پایدای خود را نشان بدهد و این سرمایه ای بسیار بزرگ است.
حجت الاسلام عاملی افزود: حاکمیت ایران در سه عرصه مورد مخاطره قرار گرفته، در عرصه اقتصادی پست های کلیدی در دست دشمن افتاده، اکنون ما آخرین فرصت را داریم تا در چینش ملت ها با بصیرت و اخلاص و رعایت مسائل کلان آستین ها را بالا بزنیم.
ملتی که روی پای خود بایستد همه چیز دارد
عاملی افزود: دومین عرصه، عرصه سیاسی است در این عرصه بزرگترین خطر اختلاف نیروهای داخلی است، اگر جناح های سیاسی درگیر شوند انسجام ملی به هم خواهد خورد، دشمنان ما به هم پیمانان سنتی خود پشت کردند، انسجام داخلی ما الان هدف دشمن است که بخصوص بعد از انتخابات اخیر نشان از قوت و استحکام آن داشت.
وی گفت: همه باید مثل ما فکر کنند ما به شدت احتیاج به تمرین داریم تا همدیگر را تحمل کنیم، شاقول ما ولایت است هرکس بپذیرد همراهی اش می کنیم هرکس نپذیرد ردش می کنیم.
امام جمعه اردبیل گفت: بصیرت زمانی درست می شود که قرآن، استدلال و فضای علمی در کنار هم قرار بگیرند؛ نیروهای که در دانشگاه ها در یک صف کار می کنند باید به افکار هم احترام بگذارند.
مهدویت، فرهنگ و اعتقادات رمز مقاومت ایران در برابر دشمنان
نماینده ولی فقیه در استان مسأله سوم را بحث صدمه خوردن در عرصه فرهنگی دانست و گفت؛ مهدویت، فرهنگ و اعتقادات رمز مقاومت ما در برابر هجوم دشمنان است، اگر این امورات را از ما بگیرند دیگر چه عزتی برای ما خواهد ماند.
وی گفت: دشمن می خواهد دنیا یک جور فکر کند، بخورد، بپوشد و نهایتا غذا را فقط باید سرآشپز تعیین کند.
160 کانال مخالف در برابر ایران ایستاده اند
نماینده ولی فقیه در استان اردبیل ادامه داد: اگر ما فرهنگ خودمان را از دست بدهیم و در فرهنگ غرب هضم شویم در این صورت هیچ موفقیتی در عرصه های سیاسی و اقتصادی کسب نخواهیم کرد.
وی در خصوص معضل پخش فیلم در شبکه های ماهواره ای ، بیان کرد: هدف از پخش فیلم های ماهواره ای سرگرمی نیست، بلکه پیام های خطرناکی از قبیل " عشق دوم لذیذتر است"، "غیرت حسادت جنسی است"، "غیرت ناموس پرستی است"، را به خورد بیننده می دهد.
وی افزود: ما اگر برای غرایز جنسی و رابطه دو جنس مخالف تعریفی ارائه نکنیم حساسیت ها شکسته شده و آنگاه شاهد شروع حرکت های زیرزمینی و هنجار شکنانه خواهیم بود.
زن شخیص از دیدگاه غربیها
نماینده ولی فقیه در استان در ادامه موضوع حجاب و شخصیت زن را محور دیگر سخنرانی خود قرار داد و به ارائه تفسیر تعاریف غلط غرب از حجاب پرداخت.
وی گفت: اگر شخصیت زن و قوه جنسی درست تعریف و تنظیم نشود همه چیز به هم خواهد ریخت.
امام جمعه اردبیل گفت: از دیدگاه غربیها زن شخیص زنی است که بیشتر در برابر چشمان مردان باشد فریبا تر خواهد شد و هرچه فریبا تر باشد شخیص تر می شود.
وی ادامه داد: در نگاه غرب « حجاب زن» یعنی مرگ؛ پس زن با حجاب همه چیزش را از دست رفته می بیند و روسری برایش حکم سلول پارچه ای پیدا می کند.
فلسفه بافی غرب در مورد برهنگی/اهانت جدید مسئول افغانستانی
امام جمعه اردبیل با تاکید بر اینکه ما چقدر توانستیم از فرهنگ خودمان دفاع کنیم، گفت: اسلام هم برهان دارد هم الگو؛ حضرت زهرا(س) به عنوان الگوی جامعه علوی برای تمام دنیا حرف دارد؛ همت ما نباید صرفا به گرفتن میلادیه و عزاداری باشد، باید تفکر فاطمی را در دنیا ترویج دهیم.
عاملی اظهار کرد: دو شاه ملعون به ملت بزرگ ایران اهانت کردند، رضا خان گفت؛ چادر کفن سیاهی است که زیبایی های پنهان را آشکار نمی کند؛ آتاتورک هم حجاب را آزاد کرد او از لائیک هم بدتر شد، وی بعد از سفر ترکیه هم گفت ایرانی از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شود، حجاب نماد زشتی است هم زن ، هم شهر و هم کشور زشت می شود.
وی ادامه داد: اهانت دیگر را هم به تازگی مسئول افغانستانی در سفرش به ایران کرد، وی گفت: جوجه اردک های زشت را به غوهای زیبا تبدیل کنید.
عاملی ادامه داد: وزیر آذربایجانی هم می گوید، من سرم نمی شود که چرا یک دختر 15 ساله باید حجاب داشته باشد.
امام جمعه اردبیل گفت: در کشور سوئد انقلابی در روابط بوجود آمده و نهادی به نام خانواده درست کرده اند که عناوین پدر و مادر در آن نیست.
"سوالات دانشجویان اردبیلی از امام جمعه اردبیل"
*نظرتان در مورد محاکمه سران فتنه چیست؟
امام جمعه اردبیل در پاسخ گفت: این امر را به نظام موکول کنید آنچه الان وجود دارد ممنوعیت مصاحبه است و الا آنان آزادند و حتی آقای کروبی چند بار به اردبیل هم سفر کرده است. وی ادامه داد: در سال 88 یک اختلاف پیش آمد مراد از تقلب جابجایی آرا نبود بزرگان نظام صلاح را بهتر می دانند پس مواظب گرداب دشمن باشید، عقلانیت اقتضا می کند انسجام ملی را حفظ کنیم.
عاملی گفت: یک اختلاف از لحاظ سیاسی افتاده، تخریب و فحاشی را ممنوع کنیم و با ادب و عقلانیت صحبت کنیم.
با وهابیون که صحبت کردم فلسفه جهاد را گفتم بیایید بازنگری کنیم فلسفه جهاد رفع موانع است برهان اسلام بیشتر از تیزی شمشیر آهنی ماست، احتیاجی به برخورد فیزیکی نداریم.
*چرا کشورهای اسلامی نتوانستند پیشرفت داشته باشند
نماینده ولی فقیه در استان اردبیل، گفت: کتاب علل عدم پیشرفت مسلمین نوشته امام جمعه محترم رشت حجت الاسلام قربانی را مطالعه کنید، عزیزان علت عقب ماندگی به مفاهیم دینی برنمی گردد.
راه حل سیل غیر قابل مهار بدحجابی چیست؟
امام جمعه اردبیل، گفت: در وهله اول باید منصفانه بحث کنیم، عناصر پیچیده و متکثر است، یکی از وظایف مدیر باز کردن گره های ذهنی است لذا باید عقده را باز کرد.
وی ادامه داد: پیامبر اکرم در فتح مکه با یک سخنرانی آتشین گره های ذهنی را باز کرد و مکه فتح شد، این وظیفه همگانی که به طور عقلانی به مسئله حجاب پاسخ دهند و گره های ذهنی را باز کنند.
نظرتان در مورد بحث جنسیتی در دانشگاه چیست؟
دانشگاه مرکز عقلانیت است، یک دختر، یک پسر نباید حضور جنسیتی داشته باشد باید حضور انسانی داشته باشند ما باید حریم را حفظ کنیم، دوای عطش کاذب با ازدواج هم درست نمی شود؛ در محیط علمی باید به بحث علمی لطمه نخورد، علاجش باید حساب شده باشد در اینجا باید با عقلانیت جلوی بزه را گرفت.
چرا جای تریبون آزاد در دانشگاه هاخالی است؟
امام جمعه اردبیل در خصوص برگزاری تریبون آزاد در دانشگاه ها، گفت: بنده بارها بر برگزاری تریبونهای آزاد در دانشگاه ها تاکید کرده ام. تا به فرض مثال دانشجوی با حجاب و بیحجاب با شرکت در بحث و گفت و گو به نتیجه ای برسند؛ و استادی هم بر مباحث نظارت کند.
امام جمعه اردبیل از صدا و سیما خواست مباحث و تریبونهای آزاد را از صدا و سیما پخش کند تا مردم با همه ذهنیتها،باورها و برهانها آشنا شوند.
همچنین برپایی نمایشگاهی با عنوان "بصیرت با هدف غرب شناسی"، "حجاب و عفاف" به مناسبت روز دانشجو از دیگر برنامه های دانشگاه محقق اردبیلی بود.
يك تجربهاى در اختيار ملّت ايران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه بهنحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى ميكرديد، همهى مشكلات حل ميشد، پروندهى هستهاى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنىسازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقبنشينى، با تعليق غنىسازى، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنىسازى را آغاز كردن. امروز وضعيّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه ميزديم سرِ دو، سه سانتريفيوژ؛ امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقين ما، مسئولين ما همّت كردند، كارها را پيش بردند. بنابراين از مذاكراتى هم كه امروز در جريان است، ما ضررى نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم از اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادى ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد. ما از مسئولين خودمان كه دارند در جبههى ديپلماسى فعّاليّت ميكنند، كار ميكنند، قرص و محكم حمايت ميكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزدومواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند. بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان۱۳۹۲/۸/۱۲
نگاهی آسیب شناسانه به زواید مراسم ماه محرم در اردبیل
با وجود مراسم باشکوه وقایعی تاسف برانگیز رخ میدهد!
کی؟
زمانی که بعد از مراسم تجمع در میدان عالی قاپو اردبیل برخی دستجات عزداری اقدام به استفاده از طبل میکنند! برای چه؟؟ فلسفه آن چیست؟
استفاده از طبل قدمتی بیش از 80 سال ندارد.حال چه سودی برای عزاداری عزاداران دارد؟ جلب توجه به متفرقات و دوری از هدف و پیام اصلی عاشورا و قیام امام حسین.
حتی برخی ها به این هم اکتفا نمی کنند.افسوس! اسب ! آری اسب.
منظورم چیست؟؟؟ در عاشورا و تاسوعا با حالت خوشبینانه 200 راس اسب در خیابان های اصلی شهر جولان می دهند.اسب هایی که با رم کردن و ایجاد خطر و حمله به این و ان نظر مردم را به خود جلب کرده و پیام اصلی عاشورا این گونه است که فراموش می شود.
حتی گاها شتر!!! واقعا تعجب دارد.!!!!شتر کجا!!!!
در عزاداری امام حسین ع!!!!!!!!
چرا؟؟؟؟
عده ای با اسب خود را مشغول میکنند عده ای زیاد . بدین گونه.
1.یک نفر سوار اسب
2.دو نفر برای مراقبت از اسب برای اسیب نزدن به دیگران و هدایت آن
3.بقیه مردم هم انگار که به نمایشگاه اسب امده اند.
اسب ها. خنده .فراموشی عاشورا.
و
و غریب و بی کس بودن امام حسین اینجاست که معلوم می شود.
حسین غریب.
حسین مظلوم
شیعیان او در عشورا به اسب بازی و تماسای اسب مشغولند.
البته نه همه. استثنا هایی هم دارد.
این سال ها(90-92) که رقابت بین شهرها برای عزاداری ایجاد شده.
تاریخ به ما نشان داده است که انسان برای اختراع و اکتشاف گاه تنها نیاز به شانس و تصادف دارد. همانطور که برنده نوبل بیوشیمی آلبرت گئورگی میگوید: «اکتشاف حاصل ملاقات یک ذهن آماده و شانس است!»
اینجا ما به شما ده اختراع و اکتشاف را که تصادفا به نتیجه رسیدهاند، معرفی میکنیم. فراموش نکنید برخی از آنها حاصل شانس و تصادف هستند. هرچند در پشت پرده بعضی دیگر، اتفاق دیگری رخ داده است. مخترعین این کشفیات قابل توجه، در پی اختراع چیزهای دیگری بودند اما در نهایت به آنها رسیدهاند. در ادامه ما روی برخی از اختراعات تصادفی غیر معمول متمرکز میشویم. اختراعاتی که داستانشان شما را غرق حیرت و ناباوری میکند. این مقاله به شما نشان میدهد که تنها با کمی شانس میتوان به دستآوردهای بزرگی دست یافت.
کورن فلکس
چه کسی باور میکند که غلات صبحانه محبوب آمریکاییها حاصل یک اختراع تصادفی باشد؟
داستان با ویل کلوگ آغاز میشود. او به علوم پزشکی علاقهمند بود و به عنوان دستیار به برادر پزشکش که در میشیگان و در زمینه رژیم غذایی بیماران کار میکرد، کمک مینمود. وقتی به طور مشترک با برادرش برای آماده کردن غذای بیماران مشغول به کار بود به شکلی کاملا تصادفی به چیزی دست یافت که زندگیش را دگرگون کرد.
مسئولیت او آماده کردن خمیر نان بود. در حین کار او مواد را برای مدتی به حال خود رها کرد. در نتیجه گندم پخته شده برای ساعتها به همان حال ماند. وقتی که برای آماده کردن خمیر برگشت گندمها ورقه ورقه شده بودند. برای رفع حس کنجکاویاش همان گندمهای ورقه شده را پخت تا ببیند که چه اتفاقی روی میدهد. نتیجه یک اسنک ترد و روقهای بود. این گندمها به مذاق بیماران خوش آمد و این آغاز ماموریت کلوگ برای متحول کردن صنایع غذایی بود.
او مدتها به دنبال نام مناسبی برای محصولش بود و در نهایت از نام کورن به عنوان یکی از مواد تشکیل دهنده و فلکس که بیانگر حالت ورقه شده آن بود استفاده کرده و نام آن را کورن فلکس گذاشت. تجارت خود را پایهریزی کرد و در 1906 کمپانی کلوگ با فروش این محصول و دیگر غلات آماده و محصولات غذایی آغاز به کار کرد.
دینامیت
آلفرد نوبل مهندس و شیمیدان سوئدی، تلاش میکرد نیتروگلیسرین را که یک ماده منفجره مایع بود تثبیت کند. او و تیم تحقیقاتیاش آزمایشات متعددی انجام دادند که در نهایت منجر به یک فاجعه شد. در 1864 برادر کوچکتر او و تعدادی از همکارانش طی یکی از این آزمایشات کشته شدند. در حقیقت کسی بر عمق تاثیری که این تراژدی بر زندگی نوبل گذاشت واقف نیست اما پس از این اتفاق او تمام وقت و انرژیاش را صرف یافتن راهی برای انفجار بیخطر مواد منفجره کرد. بسیاری معتقدند نوبل در پی یک تصادف به راه حل دست یافت. در طی حمل نیتروگلیسرینها نوبل به طور اتفاقی متوجه نشتی یکی از قوطیها شد. او متوجه شد مادهای که به عنوان پوشش برای قوطی به کار برده شده یک نوع مخلوط رسوبی است، که در جذب مایع موفق عمل کرده است. از آنجایی که حمل دستی نیتروگلیسرین مایع خطرناک است کشف نوبل به او کمک کرد تا از این رسوب برای تثبیت گلیسرین در حین انفجار کمک بگیرد.
نوبل فرمولی اختراع کرد که با استفاده از آن ماده منفجره با این رسوب ترکیب میشد، بدون آنکه از قدرت تخریبی آن کاسته شود. او این اختراع را در 1867 و با نام دینامیت عرضه نمود که قدمی مثبت برای انفجارهای ایمن بود.
ساخارین
شیرین کنندههای مصنوعی مسلما جزو اولین اختراعات مورد علاقه طرفداران بهداشت دهان و دندان هستند. اما آیا میدانستید ساخارین که یکی از اولی این محصولات بود به شکلی کاملا تصادفی اختراع شد؟
در 1879 و هنگامی که کنستانتین فالبرگ در حال سنتز مواد در یکی از آزمایشگاههای دانشگاه جان هاپکینز بود به طور تصادفی آن را کشف کرد. همچون سایر اختراعات این بخش، فالبرگ بدون آنکه متوجه شود مقداری از آن را با خود به خانه برد. هنگام صرف غذا او متوجه شد که نان شیرین است در حالی که شکری به آن اضافه نشده بود. با کمی دقت متوجه شد مادهای که با خود از آزمایشگاه آورده باعث این شیرینی شده است. بعد از انجام آزمایشات بیشتر روی این ماده شکری عجیب، آن را تحت نام ساخارین ثبت و به طور مستقل ثبت نمود که این کار مورد خشم همکارش ایرا رمسن که با او در تحقیقات همکاری میکرد، شد.
اگر چه این بیتوجهی به مسائل بهداشتی از سوی او باعث کابوس بسیاری از آزمایشگاههای امروزی است اما نتیجه این اختراع حق انتخاب بیشتری به مصرف کنندگان مواد غذایی داد. سالها بعد ساخارین در بسیاری از مواد خوراکی یافت میشد. از آنجایی که متابولیزم ساخارین توسط بدن انسان صورت نمیگیرد، در نتیجه کالری وارد بدن نمیکند. در حقیقت یک گرم از این ماده کمتر از 5 کالری تولید میکند که عملا مساوی صفر است.
بر طبق استاندارد موسسه غذا و داروی آمریکا، این محصول مناسب افرادی است که به دنبال مواد غذایی بدون شکر هستند و نیز کسانی که مبتلا به دیابت میباشند.
مایکروفر
علی رغم استفادههای بیشمارش شاید باور آن سخت باشد که اجاق مایکروویو هم یک اختراع تصادفی است.
با تشکر از پرسی اسپنسر برای کشف این اختراع به داستان عجیب آن توجه کنید! در واقع اسپنسر در حال بازرسی از یک مگنترون بود. نوعی لوله که انرژی مورد نیاز تجهیزات رادار را تامین میکند که موفق به این اختراع شد.
در طول جنگ جهانی دوم در حال بازرسی از یکی از آزمایشگاههای شرکت ریتون، او در مقابل یکی از دستگاهها ایستاده بود که متوجه چیز عجیبی شد. باور کنید یا نه، محتویات جیب اسپنسر توجه او را به خود جلب کرد. بسته شکلاتی که در جیب داشت کاملا ذوب شده بود. امروز ما میدانیم که این نتیجه قرار گرفتن در معرض امواج مایکرو بود. این امواج در شرایط کنترل نشده برای انسان خطر آفرین هستند اما خوشبختانه این شکلات بود که ذوب شد نه محقق ما. او به دنبال ماده غذایی دیگری گشت تا این امواج را روی آن امتحان کند و اینجا پای دانههای ذرت به میان آمد. بعد از کسب موفقیت در این زمینه اسپنسر ماشین دیگری با همان تکنولوژی اختراع کرد که ما امروزه آن را اجاق مایکروویو مینامیم.
90٪ از خانوادههای آمریکایی در طول 64 سال گذشته این وسیله را مورد استفاده قرار دادهاند.
دستگاه تنظیمکننده ضربان قلب
ویلسون گریتباخ علاقهای سیری ناپذیر به بررسی مشکلات جسمی انسان و کشف راههایی برای برطرف کردن این مشکلات داشت.
او به دنبال راهی برای جلوگیری از ایست قلبی بود. وضعیتی که قلب قادر به دریافت سیگنالهای ارسال شده توسط اعصاب محیطی نبوده و درنتیجه پمپاژ خون به شکل درست صورت نمیپذیرد. برخلاف سایر همکارانش که از وسایل بزرگ و پرزحمتی برای تحریک ماهیچه های قلب استفاده میکردند او تمایل داشت از ابزاری کوچکتر استفاده کند. بنابراین او تصمیم داشت ماشین مناسبی برای درمان ایست قلبی اختراع کند اما لحظه اختراع او، شما را شگفت زده خواهد کرد.
در 1985 در دانشگاه کرنل محققان درصدد ساخت یک اسیلاتور یا نوسانسنج برای ثبت صدای ضربان قلب حیوانات بودند.طی مراحل ساخت گریتباخ اشتباها ترانزیستور دیگری را داخل دستگاه نصب نمود. او متوجه این اشتباه شد اما میخواست نتیجه کار را بررسی کند و صرفنظر از اینکه اسیلاتور کار میکند یا نه؟ از دستگاه استفاده کرد. چیزی که او شنید صدای ضربان ریتمیک و آشنایی بود. الگویی فوقالعاده شبیه به ضربان قلب.
اختراع او که دستگاهی مناسب برای بررسی سیگنالهای قلبی است که با نام Pacemaker شناخته میشود. پیش از اینکه این اختراع در 1960 روی انسان امتحان شود مدتی روی حیوانات مورد آزمایش قرار گرفت.
در طول سالهای اخیر گریتباخ به خاطر این دستاورد بارها مورد ستایش قرار گرفته هرچند که این، اختراعی کاملا وابسته به شانس بود.
پارچه چسبی ولکرو
ولکرو چیست؟ چه رابطهای بین خز سگ و دانههای گیاهان وجود دارد؟ میتوان به این سوال پاسخهای زیادی داد ولی بیایید این مورد را از نزدیک بررسی کنیم.
در اینجا باید مهندس الکترونیک جرج میسترال را به شما معرفی کنم. وقتی که یک روز این آقا به همراه سگش از پیاده روی باز میگشتند او متوجه دانههای گیاهی شد که به خز سگ و همینطور به کرکهای لباسش چسبیده بودند. این امر توجه او را جلب کرد. او با میکروسکوپ و از نزدیک این دانهها را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که این آنها دارای چنگگهای متعددی هستند که با کمکشان به سادگی به هر چیزی متصل میشوند. به دنبال موارد دیگری گشت و سطوحی اختراع کرد که حاوی چنگگ و حلقه باشند و اتصال آنها و نیز مقاومت این اتصالات را مورد بررسی قرار داد. در1955، و در حال استفاده از نایلون به عنوان ماده مورد آزمایش به کشف مهمش نائل شد و آن را ولکرو نامید.
امروزه ما از این محصول و محصولات مشابه آن در زندگی روزمرهمان استفاده میکنیم.
پنیسیلین:
البته نمیتوان اکتشافات تصادفی را مورد بررسی قرار داد ولی ذکری از یکی از مهمترین دستآوردهای علم پزشکی یعنی پنیسیلین به میان نیاورد.
باکتری شناس اسکاتلندی الکساندر فلمینگ اولین بار این ماده را در آزمایشگاه و کاملا تصادفی کشف کرد. در 1928 و بعد از دو هفته تعطیلی در هنگام مراجعه به آزمایشگاه متوجه شد یکی از ظروف پتری میزبان نوع عجیبی از کپک است. همچنین متوجه شد باکتریهای درون ظرف به علت رشد این کپک از رشد بیشتر باز ماندهاند. او طی فرایندی مشکل مقدار بیشتری از این کپک را کشت داد. اما متاسفانه این کشف تصادفی او هنوز آماده استفاده در علم پزشکی نبود.
13 سال بعد از این اتفاق هاوارد فلوری، نورمن هدلی و اندرو مویر یکبار دیگر با این کپک در طی آزمایشاتشان مواجه شدند مقدار کافی از آن تولید کرده و اثر آن را در معالجات پزشکی مورد بررسی قرار دادند. از آن پس این ماده در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار گرفته و جان هزاران نفر را نجات داده است.
اگر چه کمتر کسی باور میکرد یکی از بزرگترین دستاورد علم پزشکی از کپک های رشد کرده در ظروف پتری بدست آید اما ذهن باز و خلاق اولین کاشف آن این امر را محقق کرد.
بیهوشی
بدون این دستاورد، علم پزشکی با معالجههای دردناکی همراه میشد. اگرچه داستان کشف آن مورد بحث و جدل قرار دارد ولی آن دسته از مردم که تجربه بیهوشی را داشتهاند، از چنین کشف تصادفی خرسند و راضی هستند.
کرافورد لانگ، ویلیام مورتون، چارلز جکسون و هوراس ول مردانی هستند که هر کدام نقشی در راه این اختراع بر عهده داشتند. آنها متوجه شدند که اتر و گاز خنده در کاهش درد در کسانی که تحت تاثیر این گازها قرار دارند موثر میباشند.
در طول دهه 1800 استفاده از این ترکیبات برای رسیدن به حالت سرخوشی و کشف و شهود معمول بود! با کمک اظهارات شاهدان و نیز شرکت کنندگان این مراسمها که به عنوان مهمانی خنده و خوشی نیز از آن اسم برده میشد، پدران کاشف ما به بررسی اثراتی که این ترکیبات بر کاهش درد مصرف کنندگانشان داشتند، پرداختند.
در 1844 هوراس ول، در یک نمایشگاه با زخمی کردن پای خود به حضار نشان داد که تحت تاثیر گاز خنده قادر به درک درد این عمل نمیباشد. همچنین از این گاز در هنگام کشیدن دندان نیز استفاده کرد. از آن پس این مواد در طی اعمال جراحی و درمانهای پزشکی به کار برده شدند.
اما در اینجا داستان به پایان نمیرسد. هر روز شاهد کشفیات و اختراعات جدیدی هستیم. چه بسا بسیاری از آنان نیز رهاورد تلاقی بخت و اقبال و ذهنی هوشیار هستند. پس شما خوانندگان عزیز هم دوباره نگاهی به رویاهایتان بیندازید. شاید حالا نوبت شماست که به یاری اراده و اندکی شانس مخترع خوش شانس بعدی باشید!
همانطور که قبلا در مجله قول داده بودیم، توضیح بیشتری در زمینه های مطرح شده به شما علاقه مندان ارایه خواهیم داد که به علت محدودیت های موجود چاپی، از این دریچه ارتباطی توضیحات را در اختیار شما قرار می دهیم.
پیشنهاد میکنیم حتما هر روز گذری بر بلاگ جوانه داشته باشید، از ما گفتن بود !
قواعد زیادی هستند که در سال کنکور باعث موفقیت شما دوستای کنکوری می شوند مثل داشتن برنامه،مشاوره،دبیران خوب،انگیزه و...ولی در این مقاله می خواهیم به اهمیت داشتن هدف و تعیین آن بپردازیم.
دانستن این که "هدف ما چیست" منجر می شود شما در هر جایی از مسیر که به دلایلی خسته شدید با یاد آوری هدف هایتان نیروی از دست داده خودتان را دوباره بدست بیاورید ، که این کار به شما اعتماد به نفس فوق العاده ای می بخشد.
از جمله دلایل مهم تعیین هدف در سال کنکور ، روشن شدن مسیر شماست ، که در صورت نداشتن هدف ممکن است در زمان های مختلف دچار سردرگمی شده و دست به کارهایی بزنید که نتیجه مطلوبی برای شما همراه نداشته باشد و شما در راهی تلاش کنید که به نتیجه مطلوب نمیرسد.
حال باید ببینیم به چه روشی هدف هایمان را باید مشخص کنیم ، ما روش زیر را به شما پیشنهاد می کنیم :
۱- لیست بندی هدف ها :
برای خودتان هدف های کوتاه مدت و بلند مدت معقول مشخص کنید که قابل دست یابی باشند .به عنوان مثال ، تراز شما از آزمونی به آزمون دیگر به یک اندازه منطقی پیشرفت کند یا اینکه رشته و دانشگاه مورد علاقه خودتان را پیدا کنید و ...
۲- زمان لازم برای رسید به هر هدف :
برای هر کدام از اهدافتان زمانی را مشخص کنید که این زمان نه آنقدر کم باشد که روحیه خود را از دست بدهید نه آنقدر زیاد که به همه ی کارهایتان نرسید.
۳-اولویت بندی هدف ها :
قطعا باید هدف های کوتاه مدت شما در راستای هدف های بلند مدت شما باشند به عنوان مثال برنامه ریزی شما برای گرفتن نتیجه ی مطلوب در آزمون هایی که در طول سال می دهید باید در راستای دادن کنکوری خوب باشد.
۴-ایجاد انگیزه برای هر هدف :
هدف های نهایی خودتان مثل رشته ای که قرار است به آن برسید را در طول مسیر یکساله برای خودتان مدام یادآوری کنید تا انگیزه شما بیشتر شود و همچنین بعد از رسیدن به هر هدف یک تشویق برای خودتان در نظر بگیرید .
۵-برنامه ریزی برای رسیدن به هر هدف :
در طول این یکسال برای موفقیت و رسیدن به اهدافتان باید یک برنامه ریزی خوب داشته باشید و از افراد با تجربه و مشاورین کمک بگیرید تا انرژی و تلاش های شما در مسیر اشتباه هدر نرود .
۶-اقدام و تلاش مستمر در راستای دستیابی به اهداف:
یادتون باشه برای رسیدن به اهدافتون باید از تمام انرژیتون استفاده کنید و دست از تلاش مستمر برندارید.
۷- ارزیابی برنامه ریزی انجام شده:
حال شما می توانید هدف های خودتان را روی جایی بنویسید که هر روز آنها را ببینید و فراموششان نکنید. با رسیدن به هر کدام از هدف هایتان می توانید یک تیک جلوی آن هدف بزنید تا میزان پیشرفت خودتان را بسنجید و همچنین روند کاری خودتان را حتما با یک مشاور هم چک کنید ، تا کارایی برنامه و نوع عمکرد شما کاملا مشخص شده و در صورت وجود اشکال ، آن ها را برطرف کنید.
و در آخر هیچگاه فراموش نکنیم که زندگی ، فرصت های فراوانی در اختیار کسانی که در جستجوی هدف هایشان تلاش کرده اند و به تحقق رویاهایشان همت گماشته اند قرار می دهد.
و این را نیز فراموش نکنیم که مهمترین اصل در موفقیت اصل هدف گذاری است ، پس باید راه خود را انتخاب کرده و خود تعیین کننده سرنوست خویش باشیم و از زندگی خود یک شاهکار بسازیم.
طنین «تشنه لب سقاسی یا ابوالفضل» در خیابانهای اردبیل غوغا کرد / دفاع از حریم زینب و خطاب مداحان به بدخواهان
تجمع عظیم مردم اردبیل در روز تاسوعای حسینی روایتی از دلدادگی اردبیلیها به سقای کربلاست که همه یکصدا فریاد زدند «تشنه لب سقاسی یا ابوالفضل».
در این مراسم که دقایقی پیش به پایان رسید، مردم ولایتمدار و حسینی اردبیل در یوم تاسوعای حسینی که منسوب به قمر بنی هاشم(ع) است همصدا با مداحان در شأن و شوکت حضرت ابوالفضلالعباس (ع) ندای «لبیک یا حسین» و «لبیک یا ابوالفضل» را سر داده و بر طریق روشن آنها تأکید کردند.
در این مراسم 6 مداح ساعاتی به حال و هوای تاسوعای غم گرفته اردبیلیها شکلی متفاوت بخشیدند و مردم اردبیل در هوای ابری پاییزی همنوا شدند و طنین «آزادهلر مولاسی یا ابوالفضل، شأن و شرف دریاسی یا ابوالفضل، مشکل گشا هر درده یا ابوالفضل» و ابیاتی در دفاع از حریم اهل بیت (علیهمالسلام)و غیرت و شجاعت حضرت عباس (ع) را یکصدا سر دادند.
در این اجتماع عظیم که بارها مردم حسینی اردبیل با طریق روشن و نجاتبخش عاشورایی تجدید بیعت کردند، یکی از مداحان با خواندن اشعار و سرودههایی به زبان عربی خطاب به بدخواهان و معاندان اهل بیت (ع) به ویژه گروههای وهابی و سلفی اعلام کرد که تهدید شما برای حرم زینب (س) و دختر معصوم حضرت امام حسین (ع) رقیه مظلوم (س) هیچ ثمری جز بدنامی دشمنان به دنبال ندارد.
در این مراسم مداح اردبیلی در اشعار و مرثیهای که قرائت کرد با بیان روشن و از زبان حضرت زینب (س) خطاب به امام حسین (ع) اعلام کرد «که حسین جان خمپاره مقصدش حرم دختر تو بود/ من باز هم برای رقیه سپر شدم».
در این مراسم که علمهای سیاه، سرخ و سبز در گوشه گوشه میدان عالیقاپو اردبیل و خیابان های همجوار به اهتزاز درآمده بود از زبان حال مردم اردبیل سرود عشق و دلدادگی خطاب به حضرت ابوالفضلالعباس (ع) قرائت شد که این اشعار نمودی زیبا از وصف حال مردم دلداده اردبیل در سوگ شهدای کربلا و عرض ارادت به بابالحوائج حضرت ابوالفضلالعباس (ع) بود.
در این مراسم که اردبیلیها بار دیگر ارادت قلبی خود را به علمدار کربلا در روز تاسوعای حسینی نشان دادند به سبک و سیاق سنتی عزاداریها در محلات و خیابانهای مختلف ادامه دارد و در حالی که دستجات عزاداری با طبل و شیپور و آهنگهای حزنانگیز و همچنین گروههای سینهزنی و زنجیرزنی و برخیها نیز با پای برهنه در خیابانها به عشق ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت عزاداری کردند.
با فرارسیدنتاسوعا و عاشورا حسینیجامعه ورزش نیز همگام با سایر اقشار مردم در مراسم سوگواری امام حسین (ع) حضوری پر رنگ دارند.
اینجا دیگر شهرت و محبوبیت مطرح نیست؛ نامها و لقبها فراموش میشوند و برای حداقل چند روز هم كه شده دیگر از هیاهوی همیشگی خبری نیست.
حاشیهها به حداقل ممكن میرسد. این روزها، مجالی است برای صاف شدن، رها شدن و... . این حرف دل بیشتر آنهاست؛ آنهایی كه هر كدام برای خودشان كلی معروف هستند؛ از بهترین گلزن جهان گرفته تامحبوبترین مربی سرخابی ها و.... این روزها هر كدام برای خودشان، جا و مكان مشخصی دارند.
علی دایی با اردبیلیها در میدان ارگ است، علی پروین در هیئتی در طرشت و فرهاد كاظمی در جوادیه، هیئت عزاداری بزرگی را اداره میكند. حسین رضازاده به اردبیل میرود تا تاسوعا و عاشورا را در روستای آبا و اجدادیاش باشد.
هادی ساعی به غیر از مسجد ساجدین شهرری هیچجا نمیرود و هركدام به شیوه خودشان و شهرشان عزاداری میكنند. دهه محرم برای اینها حال و هوای خاصی دارد؛ ورزشكاران و مربیان محبوبی كه از این روزها چیزهای زیادی دیدهاند.
هادی ساعی میگوید: «امام حسین(ع) خیلی بزرگ است؛ من كه همیشه به او متوسل میشوم. چیزهایی از بركات عاشورا دیدهام كه باوركردنی نیست».
هادی ساعی؛ قهرمان تکواندو ایران
از بچگی با پدرش به همین هیئت میرفته؛ هیئتی در مسجد ساجدین شهرری؛ «هر سال اینجا هستم؛ البته به مساجد و تكیههای دیگر دوستان هم سر میزنم ولی هیچجا، مسجد ساجدین شهرری نمیشود»
جایی كه با همشهریانش دور هم جمع میشوند و از اول دهه تا روز عاشورا عزاداری میكنند. مرد اخلاق ورزش ایران یكی از حامیان این هیئت عزاداری هم هست؛ البته اصلا دوست ندارد درباره كارهایی كه تا به حال برای این هیأتی كه از همهجا بیشتر دوستش دارد كرده، بگوید؛ «ای بابا، كار خاصی نكردهام كه بخواهم بگویم. كار كردن برای امام حسین كه گفتن ندارد. من هم مثل همه. هر سال یك كمك ناچیزی میكنم».
البته بهترین تكواندوكار دنیا، روزهای عاشورا هم در همین مسجد نذری میدهد؛ مسجد و هیئت عزاداریای كه تا حالا خیلی چیزها از آن دیده؛ «هر وقت كارم گیر كرده و مشكلی داشتهام، نذر این هیئت كردهام. خدا را شكر، امام حسین(ع) همیشه و هر وقت هر چه خواستهام، به من داده».
برای همین هم هست كه عزاداری در مسجد ساجدین شهرری را با هیچجا مقایسه نمیكند؛ «عزاداری تركها یكجور خاص است. نمیدانم چطور بگویم؛ خیلی ساده و بیریا؛ هیچ علم و چلچراغ و هیچ زرق و برقی نیست. هیچ حاشیهای در این هیئت عزاداری نیست. عزادارانش هم بیشتر آدمهای مسن هستند. عاشقانه سینه میزنند و گریه میكنند. من از بچگی با پدرم به این هیئت میرفتم. یكجور مرور خاطرات هم هست دیگر. شور و حال و صفایی كه این هیئت عزاداری به من می دهد ، هیچ هیئتی ندارد. فقط باید بیایید و ببینید كه من چه میگویم. نمیدانم، شاید هم به خاطر اینكه از بچگی تاسوعا و عاشوراهای زیادی را در این هیئت عزاداری كردهام، اینقدر باتعصب از اینجا تعریف میكنم ».
غلامحسین پیروانی میگوید: «این روزها حس عجیبی دارد؛ بهخصوص 10 روز اول ماه محرم. امیدواریم در این روزها ائمه هم از ما راضی باشند». یکی از عادتهای پیروانی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) این است که از دعا دست برنمیدارد و سعی میکند برای همه دعا کند. خیلیها بر این باورند که اعتقاد و تعصب غلامحسین پیروانی به ائمه اطهار و بهخصوص امام حسین(ع) روی بازیکناناش هم همیشه تاثیر مثبت گذاشته است
حسین رضازاده؛ عزاداری در زادگاه
با اینكه قبل از المپیك سیدنی، مدال جوانان جهان را گرفته بود ولی از آنجا بود كه شناخته شد؛ جایی كه وقتی میخواست وزنه را بلند كند ذكر «یا ابوالفضل»را فراموش نكرد.
از همانجا بود كه قویترین مرد جهان شد با یك جمله معروف؛ جملهای كه به قول خودش از بچگی با آن بزرگ شده بود. بعد از سیدنی در تمام مصاحبههایش از عشق و علاقهاش به آقایش گفت: «من عاشق آقایم – ابوالفضل – هستم.
وقتی اسم او را صدا میكنم، حس میكنم قدرتم بیشتر میشود». برای همین اسم تنها پسرش را هم ابوالفضل گذاشته تا زیر سایه نام او بزرگ شود. قویترین مرد جهان هر جای دنیا كه باشد، تاسوعا و عاشورا خودش را به یك گوشهای از خاك اردبیل میرساند؛
روستایی كوچك در شمال غرب ایران به نام حیدرآباد. هرساله روزهای تاسوعا و عاشورا مردم این روستای كوچك – كه در 40 كیلومتری اردبیل قرار دارد – منتظر پهلوان خود هستند؛ پهلوانی كه همراه خانوادهاش در این روستا مراسم تعزیه و نذری روز تاسوعا و عاشورا را برگزار میكند.
مراسم تعزیه روز عاشورا هرسال در میدان روبهروی مسجد برگزار میشود و حاجحسین در دل جماعت با عزاداران اشك میریزد و بعد از مراسم تعزیه و عزاداری هم همه مردم روستا ناهار میهمان خانواده رضازاده هستند. خودش همه را به ناهار دعوت كرده و به سوی خانه حركت میكند.
هركول ایران عزاداری در این گوشه از خاك ایران را با هیچ جای دنیا عوض نمیكند. اصلا نمیتواند تاسوعا و عاشورا را در جایی به غیر از اینجا بگذراند. پهلوان موفقیتاش را مدیون دعاهای مردم همین روستا میداند؛ روستایی كه به نام حاجحسین رضازاده افتخار میكند.
علی دایی؛ اردبیلیها در گلوبندك
امسال سه سالی میشود که خبری از سلیم موذنزاده نیست؛ بزرگترین مداح شهر اردبیل که تا همین چند سال پیش در ماه محرم به تهران سفر میکرد تا بتواند یکی دو شبی را در هیئت اردبیلیهای مقیم تهران مداحی کند اما به دلیل بیماری، سه سالی هست که سری به چهارراه گلوبندک نمیزند؛ جایی که اغلب اردبیلیهای تهران جمع میشوند تا دهه اول ماه محرم در عزای امام حسین(ع) شرکت کنند.
علی دایی (اسطوره فوتبال ایران) یکی از همین اردبیلیهاست. وی سالهاست که در این هیئت، عزاداری میکند؛ هیات اردبیلیها در گلوبندک و درست روبهروی حسینیه کربلاییها.
در حال حاضر این هیئت دو صحن دارد و حدود 600 تا 700 نفر جمعیت را دربرمیگیرد؛ البته به نظر میرسد در سالهای آینده مۆسسان هیئت اردبیلیها گنجایش آن را بالا ببرند.
سرمربی پرسپولیس شب هشتم ماه محرم در این هیئت خرج میدهد. دایی در مصاحبههای قبلیاش در مورد حضورش در عزاداری امام حسین(ع) گفته است: «ما از بچگی با ائمه بزرگ شدیم و همه چیزمان اینها هستند. نمیخواهم شعار بدهم. من در خانوادهای بزرگ شدهام كه بابام عاشق بود و ما همیشه در اردبیل روزهای عاشورا خرجی میدادیم».
مراسم عزاداری این هیئت به سینهزنی در حسینیه خلاصه میشود. علی دایی البته یک روز بعد از حضور در هیئت اردبیلیهای مقیم تهران به اردبیل سفر میکند تا در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در زادگاهاش باشد.
دایی علاقه عجیبی به عزاداریهای ماه محرم در زادگاهاش دارد، به طوری که هر سال، در روزهای نهم و دهم محرم به اردبیل میرود.
غلامحسین پیروانی مداح دوست داشتنی
علاقه پیروانی به مداحی به سالها پیش برمیگردد؛ به زمانی که خیلی کوچک بود. وی در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده است و همین موضوع باعث شده که پیروانی هم از همان دوران با عزاداری در ایام ماه محرم آشنا شود.
خودش میگوید: « قبل از انقلاب نیز پدرم در ایام محرم و صفر و فاطمیه هیئت میگرفت؛ برای همین، من هم راه پدرم را ادامه دادم.» حالا وی مداح هیات امام حسن مجتبی(ع) است. علی ـ پسر پیروانی ـ معتقد است که صدای پدرش خوب است و مناسب نوحهخوانی در ایام عزای حسینی.
سرمربی مقاومت سپاسی اما چنین عقیدهای ندارد. پیروانی میگوید: «نه زیاد خوب است و نه زیاد بد. از بچگی به ائمه عشق و علاقه داریم و پدرم وصیت كرده كه این راه را ادامه دهیم».
وی البته همهکاره هیئت امام حسن مجتبی(ع) هم به حساب میآید؛ یعنی جدا از اینکه در ماه محرم برای این هیئت مداحی میکند، یکی از بانیان آن هم هست.علی پیروانی در اینباره میگوید: «پدرم خیلی مذهبی است و همیشه برای حضور در اینجور مراسم بیتابی میکند. ارادت خاصی هم نسبت به ائمه و امام حسین(ع) دارد.»
هیئت امام حسن مجتبی(ع) خیلی سال پیش در شیراز تاسیس شد و شاغلام هم یکی از مۆسسان آن محسوب میشود. غلام پیروانی سالهاست که در شیراز مربیگری میکند و در این سالها هیچوقت به این نتیجه نرسیده که میتواند در شهر دیگری مربیگری کند. وی البته پیشنهادهایی از دیگر تیمها داشته است اما هر بار با به یاد آوردن روزهایی که در شیراز مداحی و هیئتداری میکند، منصرف شده است.
غلامحسین پیروانی میگوید: «این روزها حس عجیبی دارد؛ بهخصوص 10 روز اول ماه محرم. امیدواریم در این روزها ائمه هم از ما راضی باشند». یکی از عادتهای پیروانی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) این است که از دعا دست برنمیدارد و سعی میکند برای همه دعا کند. خیلیها بر این باورند که اعتقاد و تعصب غلامحسین پیروانی به ائمه اطهار و بهخصوص امام حسین(ع) روی بازیکناناش هم همیشه تاثیر مثبت گذاشته است.
هیئت سیدالشهدا حالا یکی از قدیمیترین هیئتهای منطقه نازیآباد به حساب میآید و امیر قلعهنویی با اینکه سالهاست به شمالشهر نقل مکان کرده، اما هنوز هم در دهه سوگواری اهلبیت امام حسین(ع) در هیئت سیدالشهدا این ایام را میگذراند
امیر قلعه نویی، ما بچه پایین شهریم
اگر قلعه نویی در تهران باشد، هر 10 شب ایام سوگواری امام حسین(ع) را در محله نازیآباد میگذراند؛ در هیئت سیدالشهدا در میدان انصاری که سالها پیش توسط او و چند تن از دوستاناش تاسیس شد.
در واقع سرمربی استقلال، یکی از بنیانگذاران این هیئت است؛ البته تاسیس هیئت سیدالشهدا به سالها پیش بازمیگردد؛ به زمانی که قلعهنویی جوان بود و هنوز در نازیآباد زندگی میکرد؛ «با چند تا از دوستانام توی محله پایین (نازیآباد) به این نتیجه رسیدیم که بهتر است یک هیئت برای عزاداری امام حسین(ع) برپا کنیم. حالا نمیخواهم بگویم که من پیشنهاد اولیه را دادم اما به هر حال، هم یکی از بانیان هیئت سیدالشهدا بودم».
هیئت سیدالشهدا حالا یکی از قدیمیترین هیئتهای منطقه نازیآباد به حساب میآید و امیر قلعهنویی با اینکه سالهاست به شمالشهر نقل مکان کرده، اما هنوز هم در دهه سوگواری اهلبیت امام حسین(ع) در هیئت سیدالشهدا این ایام را میگذراند.
قلعهنویی در این باره میگوید: «همیشه سعی میکنم که بتوانم در محله پایینمان باشم چون نسبت به هیئت سیدالشهدا تعصب دارم و دوست دارم همچنان پابرجا بماند. با همه اینها، سعی میکنم طوری برنامهریزی کنم که حداقل روزهای اصلی را در محله پایین باشم».
در بخشي از برنامه ويتامن 3 سید مهدی سید صالحی مهاجم تيم پرسپوليس مهمان برنامه بودند و راجع به حوزهٔ فوتبال صحبت کردند.
در بخشي از برنامه ويتامن 3 سید مهدی سید صالحی مهاجم تيم پرسپوليس مهمان برنامه بودند و راجع به حوزهٔ فوتبال صحبت کردند.هدف از دعوت آقای سید صالحی موضوع دیگري هم بود.این كه آقای سید صالحی مداح اهل بیت هم هستند.ايشان در اين برنامه زنده و در روز سوم محرم هم مداحی کردند که متن مداحی در زير نوشته شده است:
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
السلام علیک یا اهل بیت النبوه آقام آقام آقام آقام... استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم
ذوالجلال و الاکرام واتوب الیه
تموم عالم میدونند که دخترا بابائیند
تموم عالم میدونند که دخترا بابائیند
بابا نیاند نمیخوابند منتظر لالئیند
منتظر لالئیند
بابا دیگه نمیگم باباجون برام یه گوشواره بخر
فقط یه آرزو دارم منم برم منم برم
لالا لالا لالا
اما اینجور بگیم لالا لالا لالا
باباش میاد باباش میاد صدای کفش پاش میاد
لالا لالا لالا
عمریست زهجران تو من حوصله کردم از داغ فراغ تو به یزدان گله کردم
زمانی که شهر ،در خاموشی و سکوت شب فرو می رود، صدای شاخسی-واخسی در کوچه پس کوچه های شهر بلند می شود شاخسی واخسی، حیدر صفدر ...
از قدیمی ترین مراسم عزاداری و منحصر به فرد آذری ها مراسم شاخسی-واخسی می باشد، ریشه لغوی شاخسی-واخسی چندان معلوم نیست، اما برخی آنرا مخفف و تحریف شده ی شاه حسین-وای حسین می دانند.
مراسم شاخسی از آن نظر منحصر به فرد است که در هیچ کجای دنیا غیر از آذربایجان برگزار نمی شود. البته مراسم هیئت و سینه زنی در آذربایجان نیز همانند سایر شهرهای ایران و دنیا انجام می شود.
می توان گفت زمانی که تمامی شهرهای شیعه دنیا ،در خاموشی و سکوت شب فرو می روند، صدای شاخسی-واخسی در آذربایجان و به خصوص اردبیل بلند می شود.
افسانه های بسیاری در باب شاخسی-واخسی گفته شده است.یکی از این افسانه ها به شرح زیر است:
"گویند پیرمردی که از عزاداران دسته جات شاخسی-واخسی بوده در بیابانی نزدیک شهر تبریز به سه زن سیاه پوش بر می خورد وقتی این سه زن را در بیابان مشاهده می کند آنها را سوار بر اتومبیل خود کرده و از ایشان سؤال می کند در این مکان دورافتاده چه می کنید و از چه زمان اینجا منتظر هستید؟
زنان می گویند صدها سال است که منتظر در این محل هستیم!
پیرمرد که فکر می کند قصد شوخی دارند و بی اعتنا به مسأله می شود،
پیرمرد پس از سوار کردن سه زن در اتومبیلش، از رانندگی عاجز می شود.
زنان را پیاده می کند و اتومبیل روشن می شود، بعد از سوار کردن دوباره،اتومبیل دوباره خاموش می شود،این کار چندین مرتبه صورت می پذیرد که آخر پیرمرد صلاح در این می بیند که عذر خواسته و به تنهایی عازم تبریز شود،
به هنگام جدا شدن ،دوباره از سیاه پوشان می پرسد که شما کیستید و از کی در این محل منتظر هستید؟
زنان می گویند ما هرکدام بلایی هستیم که به امر الهی قصد فرود در این شهر داریم، صد ها سال است که این گونه در آخرین لحظات چیزی مانع حرکت ما به سوی شهر می شود!
سپس می گوید ، آن صدا!
منظور از صدا، همان صدای شاخسی-واخسی می باشد! "
از این افسانه عامیانه که از اجدادمان سینه به سینه نقل شده و اینک به ما رسیده است، می توان به اهمیت و قدمت شاخسی-واخسی در آذربایجان پی برد.
در طول تاریخ همواره به بهانه های مختلف سعی در تعطیلی این مراسم داشته اند،حتی در زمان پهلوی دستور تعطیلی این مراسم بر عزاداران صادر شد.
بسیاری از نوحه های مشهور شعرای بزرگ آذربایجان ورد زبان نوحه سرایان شاخسی می باشد که از مشهورترین آنها می توان به اشعار دیلریش اردبیلی،صراف تبریزی،یحیوی اردبیلی،مکانی زنجانی اشاره کرد.
مراسم شاخسی تقريباً درهمه شهرها و روستاهاي آذربايجان برگزار ميشود، در اين نوع عزاداري جمعي از مردان از پير و جوان گرفته تا ميانسال و كودك، شانه در شانه هم قرار گرفته و در صفهاي طويل، طول خيابان و محله را طي ميكنند و يكي از اعضاي هيات با استفاده از بلندگوهاي سيار اشعار مذهبي، مداحيها و نوحههاي جانسوز را با آهنگهاي دلنشين و حماسي قرائت ميكند و شاهحسين گويان جواب می دهند؛ حرکت آرام و طولی این دسته به همراه چراغها و فانوسهايي كه در ميان جمعيت روشن است، همواره عظمت دلسوختگان حسین را در اذهان متبادر میسازد.
در برخی دستجات، از طبل های بزرگ و کوچک و سنج و شیپور برای حفظ ریتم آهنگ نوحه ها استفاده می شود و در برخی از دستجات، از چوب های بزرگی در دست استفاده ميشود و با حرکت دادن سریع آن شاهحسين گويان، آمادگی خود را برای حضور در رکاب امام (ع) و جنگ با دشمنان اعلام می دارند.
مراسم شاه حسین گویان بسیاری از محلات به لحاظ عظمت، بزرگی دسته ها، تعداد افراد، توانایی نوحه خوانان، تنوع و سوز مرثیه ها، از شهرت بالایی در بین مردم برخوردار است.
این مراسم، در شب های دهه ی اول محرم به اوج خود می رسد و تا صبح تاسوعا و عاشورا ادامه می یابد، بر طبل کوبیدن و چنین حرکت های تند و ریتمیک تا ظهر عاشورا تداوم می یابد و بعد از آن تقریباً به پایان می رسد.
یکی از مهمترین نوحه های ذکر شده در هیات ها، شعر زیبای استاد دیلریش اردبیلی است كه چنين سرود:
"حسینه یئرلر آغلار گویلر آغلار
بتول و مرتضی پیغمبر آغلار
الم آغلار،شه آغلار،لشکر آغلار
سو آغلار،قاتیل آغلار،خنجر آغلار"
و یا این سروده استاد یحیوی اردبیلی بیشتر به گوش می رسد:
اختصاصی سبلانه: علی کرمی مدیرکل بازرسی استان اردبیل به عنوان مدیرکل جدید بازرسی استان آذربایجان غربی منصوب شد.
، در شرایطی در پایان هفته دوم ماه جاری و در سکوت خبری و رسانه ای، سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور علی کرمی مدیرکل سابق بازرسی استان اردبیل را به ارومیه فراخوانده و در مراسمی او را به عنوان مدیرکل جدید بازرسی آذربایجان غربی معرفی کرده است که همچنان ادعاهای شورای شهر اردبیل مبنی بر تخلفات متعدد او و زیر مجموعه اش در ساخت و سازهای فاقد مجوز بدون پاسخ مانده است.
سرداری رئیس شرای اسلامی شهر اردبیل در ادعاهای اخیر خود گفت که اداره کل بازرسی استان بدون کسب پروانه اقدام به ساخت و ساز غیرمجاز کرده است؛ کرمی مدیرکل بازرسی اردبیل به صورت غیرقانونی در خانه سازمانی سکونت کرده و در یک تخلف آشکار حق و حقوق دیگران را ضایع کرده است،
وی در اثبات تخلفات ادعایی خود در اداره کل بازرسی استان اردبیل به راهاندازی شرکت تعاونی تولید و توزیع بازرسی اشاره کرده و گفته است: این کارها هیچ سنخیتی با اهداف و برنامههای سازمان بازرسی ندارد و هدف اصلی از تشکیل این شرکتها کسب منافع شخصی و سود فردی است؛ بازرسی در قالب این شرکت 2 هزار مترمربع در بهترین نقطه اردبیل زمین دریافت کرده در حالی که به مانند سایر ادارات میتوانست از مزایای مسکن مهر برخوردار شود.
بنا به گفته سرداری این زمین را بازرسی برای 21 پرسنل خود با قیمت نازل یک میلیارد تومان خریداری کرده که از این رقم تاکنون 200 میلیون تومان به صورت نقد و مابقی را در قالب چک و سفته پرداخت کرده است در حالی که از این راه منافع زیادی را به جیب زده است.
سرداری با بیان اینکه در شأن یک دستگاه نظارتی نیست که به دنبال منافع شخصی و سازمانی خود باشد، تاکید کرد که به رغم این تخلفات آشکار کرمی 9 عضو شورای شهر دور سوم را به دلیل واهی به دادگاه کشانده است و در قبال 177 میلیون تومان اتهامزنی وثیقهای یک میلیارد تومانی طلب شده است در کجای قانون دریافت چنین وثیقه سنگین قید شده است.
اشاره رئیس شورای شهر به پرونده مفتوح به طرفیت 9 عضو دوره سوم شورای شهر اردبیل است که گفته می شود بر اساس آن به ارزش میلیاردها تومان بذل و بخشش از سوی شورای شهر به برخی سارمانها و دستگاهها شده است که موضوع تخلفات از سوی بازرسی استان به دستگاه قضایی گزارش و پرونده ای علیه اعضای شورا در دست رسیدگی است که گفته میشود در صورت قطعیت مجازات سنگینی در انتظار آنها خواهد بود.
حال پرسش افکار عمومی این است که چنانچه ادعاهای رئیس شورای شهر اردبیل درباره اداره کل بازرسی استان و تخلفات شخص مدیرکل سابق صحت داشته باشد کدام دستگاه باید به این تخلفات رسیدگی کند و اساساً چرا شخص مدیرکل سابق هیچ وقت نسبت به اتهامات مطرح پاسخی نگفته و در سکوت خبری اردبیل را به مقصد ارومیه ترک کرده است؟ آیا این در شان یک دستگاه نظارتی است که اتهامات مطرح درباره خود را در مقابل افکار عمومی بی پاسخ بگذارد و از اعتبار و حیثیت خود در برابر ادعاها به راحتی بگذرد؟
در برخی محافل گفته می شود که میان ادعاهای مطرح از سوی شورای شهر درباره علی کرمی و رفتن او از بازرسی استان اردبیل ارتباط مستقیمی وجود دارد چیزی که هنوز از سوی بازرسی تائید و یا رد نشده و باید منتظر واکنشهای آن سازمان بود.
نوجوانی اسمش روش هست همیشه میگن نوجوانی دوره ی مهمیه چون تقریبا شخصیت آدم ها تو این دوره شکل میگیره که ممکنه اصلا هیچ شباهتی هم به دوره ی قبلش نداشته باشه
تبیان: بیشتر کدام گروه از نوجوانان مخاطب برنامه ی فرش سپید هستند؟
کیوان: اگر دوره نوجوانی رو فاصله زمانی بین 13 تا 18 سال درنظر بگیریم یکی تازه تو دوره ی راهنمایی و یکی دیگه دوره دبیرستان و داره خودش رو برای کنکور آماده می کنه. ما تو جذب مخاطب موفق بودیم شاید چون من و اشکان دوره نوجوانی رو رد کردیم گاهی اوقات هم حرف هایی رو می زنیم که ممکنه حرف نوجوان ها نباشه، البته به نظر خودم این درست نیست و اشکال داره شاید بینده ای خارج از سن نوجوانی هم برنامه رو ببینه ولی برنامه ای که برای نوجوان تولید میشه باید حرفش برای نوجوان باشه. تو برنامه ی ما من و اشکان این دوره رو گذروندیم و فاطیما هم هنوز تو دوره ی نوجوانی و در آستانه ی جوانی است. فکر میکنم این ترکیب از لحاظ سنی به جذب مخاطب کمک می کنه.
فاطیما: من فکر می کنم نوجوان هایی که دیگه دارن دوره ی نوجوانی رو تموم می کنند کلا خیلی رابطه ی خوبی با تلویزیون و برنامه ی نوجوان ندارند. حالا چه برنامه ی ما و چه هر برنامه ی دیگری که برای نوجوان باشه. بیشتر مخاطبش همون نوجوان های 13 تا 15، 16 سال هستند. دامنه ی سنی مخاطب برنامه ی ما زیاده.
اشکان:الان کار برای مخاطب خیلی سخت شده چه برسه به کار نوجوان. فرم برنامه های ما با گذشت زمان باید بررسی و نو بشه و اگر این اتفاق نیفته یا کم کم فراموش میشه یا اینکه مخاطب خودش رو از دست میده. تو هر برنامه ای صداقت خیلی مهمه این که مخاطب احساس نکنه ما داریم بهش آموزش می دیم.
تبیان: با این جمله که نوجوانی، سرآغاز بزرگسالی است چه قدر موافقید؟
اشکان: بله، درسته. نوجوانی اسمش روش هست همیشه میگن نوجوانی دوره ی مهمیه چون تقریبا شخصیت آدم ها تو این دوره شکل میگره که ممکنه اصلا هیچ شباهتی هم به دوره ی قبلش نداشته باشه من خودم اینطوری بودم تو دوره ی نوجوانی فکر خاصی داشتم که اصلا به گذشته ام مربوط نمیشد و خیلی ها هم اینطوری میشن.
تبیان: از چه نظر؟
ممکنه کسی خیلی درسخون باشه ولی دوره ی نوجوانی دیگه اینطوری نباشه یا بالعکس.
تبیان: تفاوتش برای شما چی بوده؟
من تو دوره ی راهنمایی خیلی کم درس میخوندم، ورزش می کردم و بعد وارد آموزشگاه هفت هنر شدم ، کتاب می خوندم. اصلا برام مهم نبود که دیپلم داشته باشم یه چیزهای دیگه ای برام مهم بود. اما کم کم تغییر کردم و فکر کردن به آینده برام مهم شد. البته این به شرایطی هم که توش بزرگ میشی بستگی داره. بخاطر همین نوجوانی شرایط ویژه ای است که خیلی تأثیرگذاره.
کیوان: یکی از سختی هاش هم اینه که چطور با خانواده، دوستان، اطرافیانت در ارتباط باشی. معمولا مشکلی که همه ی نوجوان ها دارن این جمله ی کلیشه ای که ما رو درک نمی کنن و این شاید بخاطر همین تغییرات باشه . یعنی تو نه بزرگی نه کوچک.
فاطیما: خودت فکر می کنی که دیگه خیلی بزرگی، یعنی بزرگ تر از این هم می تونم بشم؟ من الان دیگه همه چیز رو می فهمم و این هم اشتباهه.
تبیان: ولی این رو بعدا متوجه میشه.
فاطیما: بله، دقیقا و این اشتباه است.
اشکان: بخاطر همین تو این دوران نباید نصیحت کرد. حتی لباس هم که میخوای بخری نمیدونی بچه گانه باید بخری یا بزرگسال...
تبیان: دوره ی نوجوانی شما چطور بوده؟
کیوان: من بی خیال بودم همش درگیر این بودم که همه ی خوشی ها رو داشته باشم. من هفت هنر می رفتم، فوتبال هم بازی می کردم و کلابی خیال بودم. این تغییری که اشکان گفت من نداشتم که از یه جایی به بعد به آینده فکر کنم که حالا برای آینده ام چیکار کنم که خوب باشه ولی من متأسفانه اینطوری نبودم.
فاطیما: من کلا هیچ موقع از زمان های زندگیم با هم فرق نداشته.
تبیان: شاید چون زود وارد فضای کار شدی.
بله، من کوچک بودم همه می گفتن این بزرگ تر از سن خودش رفتار می کنه ولی واقعا دست خودم نبود من نمیخواستم ادای بزرگ ترها رو دربیارم. من تو خانواده ای بزرگ شدم که به جز من هیچ بچه ای نبود و کوچکترین همبازی من 20 سال با من اختلاف سنی داشت. تو شش سالگی هم که وارد تلویزین شدم و دیگه اصلا نمیتونی کودک بمونی، بهونه بیاری و باید صبرکنی.
من هیچ وقت کودکی نکردم و یادم نمیاد که لذت های دوره ی کودکی رو داشته باشم. ولی نوجوانی خوبی داشتم که داره تموم میشه چون سه سال کار نکردم . ولی الان دیگه کار بخشی از زندگیم شده که ترجیح میدم باشه.
اشکان: نوجوان ها تو این دوره باید سعی کنند تو هیچ چارچوبی نگنجند از همین الان باید به این فکر کنند که تو هرشرایطی که هستند ویژه باشند، تو هر کاری بهترین باشند چون چیزی در تو هست که در بقیه نیست.
امامت در لغت به معناى پیشوایى و در اصطلاح، یعنى ریاست عامه در امور دین و دنیا، به نیابت از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم. امامت حضرت مهدی ارواحنا له الفداء به دو راه نص و معجزه ثابت شده است. اما نص: شیخ صدوق در کتاب کمال الدین به سندى صحیح به نقل از یونس بن عبدالرحمان آورده است که گفت: به محضر امام موسى بن جعفر علیه السلام مشرف شدم و عرضه داشتم: یابن رسول الله! آیا تو قائمِ بالحق هستى؟ فرمودند: من هم قائم بالحق هستم و لکن آن قائمى که زمین را از دشمنان خداى عز و جل پاک می کند و آن را پر از عدالت مى نماید، همچنان که از جور و ستم پر شده باشد، پنجمین فرزند من است که غیبتی طولانى دارد، زیرا که بر جان خود مى ترسد. در این مدّت عدّه اى از حق برگشته و عدّه ایى دیگر ثابت قدم مى مانند. سپس فرمود: خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم ما به رشته ولایت ما چسبیده و به دوستى ما ثابت مانده و از دشمنان ما بیزار باشند. آنان از ما و ما از آن هاییم. [۱] نمونه های دیگرى از نص را مى توان در جلد دوم کتاب کمال الدین، صفحات ۳۷۶ و ۳۸۱ و ۴۰۹ ملاحظه کرد. همچنین در کتاب کفایة الاثر فى النص على الائمة الاثنی عشر تألیف شیخ على بن محمد بن على الخزاز قمى، ۱۷۰ حدیث از طریق شیعه و سنى روایت شده که همه آن ها به امامت حضرت مهدى ارواحنا له الفداء تصریح دارد. و اما معجزه: معجزات و کرامات حضرت، دلیلى بر اثبات امامت اوست. از على بن محمد سمرى نقل شده که به محضر مقدس حضرت مهدى ارواحنا له الفداء نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهى شد. پس در همان وقتى که آن حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد. [۲] و از جمله معجزات آشکار حضرت، حاجت گرفتن مردم از آن حضرت است که هر از گاهی زبان به زبان مى چرخد و مشتاقان را امیدوارتر و مشتاق تر می کند. شفا یافتن بیماران لا علاج در مسجد کوفه و مسجد سهله و مقام امام زمان در وادی السلام نجف و مقام امام زمان در حلّه و سلیمانیه و مسجد جمکران و … از آن جمله است. در کتاب هاى کمال الدین شیخ صدوق، بحارالانوار علامه مجلسى و نجم الثاقب میرزا حسین نورى از معجزات حضرت بسیار آمده است.
“جُهَیمان العُتَیْبى” در طلیعه ى محرّم ۱۴۰۰ (= آذر ماه ۱۳۵۸)، هنگامى که هنوز تمامى حجّاج خانه ى خدا به کشورهاى خویش باز نگشته بودند؛ صدها تن مرد مسلّح، از مردم وهّابى مسلک عربستان به رهبرى “جُهَیمان العُتَیْبى” با برنامه ریزى قبلى، مسجد الحرام را تصرّف کردند و با نیروهاى انتظامى دولت سعودى، به سختى درگیر شدند. شورشىها از ظهور “محمّد بن عبد اللَّه القَحْطانى” برادر زن “جُهَیمان العُتَیْبى” به عنوان “مهدى موعود” خبر دادند. در پى این حادثه چندین روز مسجد الحرام در اشغال مهاجمان بود؛ تا این که دولت عربستان با امداد از مستشاران نظامى فرانسوى، مقدار زیادى آب نمک را به داخل صحن مسجد هدایت کرد؛ به طورى که تمامى صحن مسجد و زیرزمینهاى اطراف از آب نمک مملو شد. سپس برق فشار قوى به صحن مسجد وصل کرد؛ به خاطر وجود آب نمک – که نقش هادى قوى را بازى مىکند – تمامى کسانى که در صحن مسجد یا در زیرزمینها سنگر گرفته بودند، دچار برق گرفتگى شدند و هلاک گردیدند. به دنبال این کار زرهپوشهاى ارتش عربستان از زمین و هلیکوپترها از هوا به مهاجمان داخل مسجد هجوم بردند و با کشتن اشغالگران به ماجرا خاتمه دادند.[۲۲ ]ولى پیامد این ماجرا در محافل وهّابىها چه در مقام رد یا اثبات مهدویّت هنوز ادامه دارد. به عنوان نمونه در پى آن حادثه، شیخ “عبد اللَّه بن زید آل محمود” رئیس دادگاههاى شرعىِ کشور “قطر” رسالهاى به نام “لا مهدیّ یُنتَظر بعدَ الرَّسول خَیرِ البشر” نوشت و در شهر “دوحه” پایتخت قطر انتشار داد. به فاصلهى اندکى شیخ “عبد المحسن بن حمد العَبّاد” عضو هیئت علمى دانشگاه اسلامى مدینه در نقد و ایراد نوشتهى فوق، در مجلّهى رسمى آن دانشگاه به نام الجامعة الإسلامیّة تحت عنوان “الرّدّ على مَن کذّب بالأحادیث الواردةِ فی المهدیّ” مقالاتى مبسوط نگاشت.
این دستنوشته، حدود پنج ماه پیش از شهادت آن بزرگوار به رشته تحریر درآمده است و از فحوای آن چنین برمی آید که بعد از یک موفقیت چشمگیر (احتمالا در زمینه پیشرفت های موشکی) مکتوب شده باشد
به گزارش مشرق به نقل از جهان، 21 آبان ماه مصادف است با سالگرد شهادت "دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا"، سردار "حاج حسن طهرانی مقدم"، پدرِ صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران. به همین مناسبت، تصویر و متن یادداشتی زیبا از ایشان را منتشر می نماییم. این دستنوشته، حدود پنج ماه پیش از شهادت آن بزرگوار به رشته تحریر درآمده است و از فحوای آن چنین برمی آید که بعد از یک موفقیت چشمگیر (احتمالا در زمینه پیشرفت های موشکی) مکتوب شده باشد: بسمه تعالی امروز یکبار دیگر فضل وجود الهی در این سرزمین تایید و بندگان سیاه خود را به نور الهی و هدایت روشن ساخت و نعمت خود را بر ما تمام گردانید و برای همیشه ما بندگان خود را شرمسار از حجت های بیدریغ خود ساخته که ما لیاقت آن را نداشته و نداریم. و این نوشتار به عبارت ساده، سپاس و حمد بی انتهای ما به آستان ربوبیت بی انتها در جود و سخا و مهربانی بی پایان او است. پیش به سوی گسترش دین الهی در تمامی کره زمین و ایجاد زمینه اطاعت مطلق او در سرتاسر زمین و ایجاد زمینه ظهور آخرین منجی و بسط و گسترش فرهنگ تشیع علوی در سرتاسر جهان. حسن مقدم 14/3/90